امین، امانت‌دار وقت شما...1403-01-10
اشتراک گذاری:

آیه‌ای که امام رضا(ع) در توجیه قبول ولایت‎عهدی به آن استناد کردند

مأمون که مردی زیرک و مکّار بود، به فکر افتاد تا با طرح واگذاری خلافت یا ولایتعهدی به شخصیتی مانند امام رضا علیه‌السلام پایه‌های لرزان حکومت خود را تثبیت کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مأمون عباسی با وجود کشتن برادرش «امین»، سبب نشد تا از تزلزل حکومتش کاسته شود، چرا که  شورش علویان تهدیدی جدی برای حکومت مأمون محسوب می‌شد که در عراق و حجاز دست به قیام می‌زدند و از جمله قیام‌های این دوره، قیام «محمد بن ابراهیم طباطبا» از تبار علویان بود؛ این قیام‌ها به دلیل ضعف بنی‌عباس که با درگیری مأمون و امین ایجاد شده بود، بر بعضی از شهرها مسلط شده بودند و تقریباً کشور اسلامی از کوفه تا یمن، در آشوب و اغتشاش بود و هر لحظه ممکن بود که ایرانی‌ها هم به یاری علویان برخیزند، چون ایرانی‌ها به ولایت اهل‌بیت معتقد بودند و در ابتدای کار هم بنی‌عباس برای سرنگونی بنی‌امیه از همین علاقه ایرانی‌ها به خاندان پیامبر استفاده کرده بودند.

مأمون که مردی زیرک و مکّار بود، به فکر افتاد تا با طرح واگذاری خلافت یا ولایتعهدی به شخصیتی مانند امام رضا علیه‌السلام پایه‌های لرزان حکومت خود را تثبیت کند، زیرا امیدوار بود که با این کار بتواند جلوی شورش علویان را بگیرد و موجبات رضایت خاطر آنان را فراهم سازد و ایرانی‌ها را نیز آماده پذیرش خلافت خود کند؛ بنابراین تفویض خلافت یا ولایتعهدی به امام (ع) فقط یک تاکتیک سیاسی بود، وگرنه کسی که برای حکومت، برادر خود را به قتل رسانده بود و در زندگی خصوصی خود از هیچ فسق و فجوری ابا نداشت، ناگهان چنان تغییر نمی‌یافت که از خلافت بگذرد.

در هر صورت با پذیرش ولایتعهدی از جانب امام رضا (ع)، موجی از تخریب علیه ایشان در جامعه شکل گرفت و این امر تا هواداران امام امتداد یافت. امـام رضـا علیه‌السلام رفـتار و عملکرد خود را مستند به آیات قرآن کردند و بـه مخاطب خـود توضیح می‌دهند که عملی منطبق بر آموزه‌های قرآنی دارند؛ در روایتی نقل شده است که ویان مـی‌گوید بـه امـام رضا علیه‌السلام عرض کردم که مردم پشت سر شـما می‌گویند که امـام رضـا علیه‌السلام چگونه برخلاف اظهار زهد در دنیا، ولایتعهدی مـأمون را پذیرفتـه اسـت؟! امام علیه‌السلام فرمود که بین این مقام و کشته شـدن، مـخیر و مجبـور بـه قبـول ولایـتعهـدی شـدم؛ سپس امام به آیۀ 55 سورۀ یوسف استناد کرده، فرمود «قالَ اجْعَلْنِی عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ؛ گفـت: مـرا سرپرسـت خزائن سرزمین (مصر) قرار ده که نگهدارنده و آگاهم» یوسـف علیه‌السلام نیز برخلاف نبوت و رسالت خود، از باب ضرورت، متولی خزائن عزیز مصـر شــد (صــدوق، 1387 ق، ج 2: 767؛ همان، 1400 ق: 72 و بحرانی، 1430 ق: 283)

مشابه این حدیث، در خبری دیگر آمده است یکی از خوارج از امام رضا علیه‌السلام پرسید چـرا بـا وجـود اینـکـه مــأمون و اطرافیانش نزد تو کافر تلقی می‌شوند، داخـل تشـکیلات ایـن طاغیـان شـده‌ای، در حـالی کـه فرزنـد رسـول‌الله هستی؟ فرمود: آیا مأمونیان نزد تو کافرترند یـا عزیـز مصـر و اهـل مملکت او؟! آیا چنین نیست که اینان بـر گـمان خویش، خود را موحد می‌دانند، اما آنها نه موحد بودنـد و نه خدا را می‌شناختند؟! بـا این حـال، یوسـف نبی، فرزند یعقوب نبی، به عزیـز مصـر ــ کـه کـافر بـود ــ گفت «…اجْعَلْنِی عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» (یوسف/ 55) و مدتها با فراعنـه مجالسـت داشت، در حالی که من از فرزندان رسـول خـدا صلی‌الله علیه و آله هستم و به امر ولایتعهدی مجبـور شـدم و از آن نیز اکراه دارم. پس به کدامین سبب مرا سرزنش مـی‌کنـی؟! (رک؛ قطـب راونـدی، بــیتـا، ج 2: 767 و بـحرانی، 1430 ق: 108).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *