امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-02
اشتراک گذاری:

آیه ای در قرآن که شاه کلید شادی حقیقی است

آیه شریفه ای در قرآن وجود دارد که می فرماید: لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ. این یکی از آن نشانه های مهم و اساسی است که در رابطه با شادی حقیقی در قرآن مطرح شده است.

«آیه شریفه ای در قرآن وجود دارد که می فرماید: لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ. این یکی از آن نشانه های مهم و اساسی است که در این باره در قرآن مطرح شده است. آیه به ما می گوید به آنچه که از دست می دهید زیاد اندوه نخورید و به خاطر آن چیزی هم که به دست می آورید زیاد شادمان نشوید. اگر نعمت و لذتی از دست رفت به جرع و فزع نیفتید. این طور نباشد فکر کنید دنیا روی سرتان خراب شده است و همه چیز به بن بست رسیده و زندگی تمام شده است.  در حقیقت انسان مومن به قدری ظرفیت و  سعه صدر و کمال دارد که حتی اگر دنیایش را هم از او بگیرند می گوید من خدا دارم و رازق و پشتیبان من خداوند است و او  مرا رها نمی کند. در آن سو آیه تصریح می کند که اگر دنیا به شما روی کرد و به نعمت و گشایشی رسیدید نباید سرمست و مغرور شوید.  این همان اعتدالی است که از آن سخن گفتیم و باز این جا هم می بینید که در حقیقت انسان مومن انسانی معتدلی است که نه از به دست آوردن سرمست و مغرور می شود و نه به خاطر از دست دادن دچار چنان حرمانی می شود که خود را ببازد. »

آنچه در ادامه می آید  بخش دوم گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با محمود کریمی، استاد  علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع) درباره نسبت دین و شادی است که در ادامه می آید.

با توجه به آن چیزی که در بخش اول گفتگو بیان کردید می توان گفت در حقیقت تامین شادی عمیق و مانا برای انسان زمانی می تواند روی دهد که بتواند خوراکی مناسب برای روح خود فراهم نماید؟

بله و البته توجه کنیم که  نه تنها در اسلام که در همه ادیان این خوراک های معنوی و روحی آماده شده است. شما در اسلام پنج بار نماز را به عنوان نماز واجب تجربه می کنید. ظاهر قضیه تکلیف است و کسی که معتقد نباشد حتی شاید برای او ملال آور هم باشد اما آن کسی که با نماز ارتباط حقیقی می گیرد می داند که با بالاترین قدرت که خداوند باشد رابطه برقرار کرده است و چون به بالاترین قدرت متصل شده است پس ترسی هم نخواهد داشت. وجودی هم که در آن ترسی نباشد و خوف و نگرانی از آینده و پیش آمدهای فردا نداشته باشد در آن صورت به شادی خواهد رسید. چرا بسیاری از افراد در زندگی دچار نگرانی هستند و انواع ترس ها اجازه نمی دهد که آن ها  با شادی عمیقی مواجه شوند؟  به خاطر این که آن ارتباط با خداوند را نه به شکل ملال آور که به شکل حقیقی تجریه نمی کنند اما وقتی کسی خود را متصل به یک قدرت عظیم می بیند این چنین کسی می داند که رشته امور جهان دست این و آن نیست که دچار تشویش کند و حتی اگر مصیبت و ناگواری ای به این فرد برسد آن مصیبت و ناگواری آرامش عمیق درونی آن فرد را به هم نمی زند.

در حقیقت بسته به این که شما در ظاهر و رویه زندگی سکنی گزیده باشید یا عمیقا متصل باشی به آن فطرت و درون مایه اصلی باشید نگاه شما به اتفاقات عالم تغییر خواهد کرد. مثلا وقت کسی صدقه می دهد یا انفاق می کند زکات می دهد در لایه اول و ظاهری این طور به نظر می رسد که از فرد کم می شود اما وقتی کسی با حقیقت این اعمال آشنا شد احساس می کند هر کمکی به دیگران در حقیقت کمک به خود اوست. هر بخششی در حقیقت بخشیدن خود است چون وقتی کسی در مسیر انفاق و بخشایش قرار می گیرد به سعه صدر می رسد و روح بزرگ و فراخی می یابد و فرد این را در درون خود حس می کند  ظرفیتی پیدا کرده است که پیش تر در خود احساس نمی کرد و این هاست که انسان را مستعد شادی حقیقی می کند. شادی حقیقی وقتی ظاهر می شود که شما واجد چنان ظرفیتی می شوید که دیگر حوادث عالم از آنچه خوشایند به نظر می رسد یا ناخوشایند تاثیر چندانی بر روی شما نمی گذارد.

جنس شادی حقیقی از چیست؟

همه افرادی که در زندگی چنین تجربه هایی داشته اند می دانند که جنس این شادی حقیقی از چیست. می دانند که مثلا یک دروازه بزرگ برای شادی خدمت کردن است. ظاهر قضیه ممکن است حتی بسیار پرزحمت به نظر برسد. شما چندین روز صرف می کنید تا گرهی از کار کسی باز شود چندین روز زمان می گذارید تا در حق یک برادر یا خواهر دینی گره گشایی انجام دهید و وقتی ناراحتی یا فرد اندوهگین یا مبتلا به ناراحتی را برطرف می کنید آن بهجت درونی در شما پدیدار می شود.

پس یک نکته کلیدی در رسیدن به شادی این است که انسان متوجه مسئولیت های اجتماعی خود باشد و خدمت به دیگران را از یاد نبرد؟

بله اساسا لازمه اعتدال همین است که من نگاه کنم به این که اگر خانواده من برخودار است آیا همسایه و همشهری من هم برخوردار است؟ اساسا انسان یک موجود اجتماعی است و شما وقتی وارد یک جمعی شوید که ببینید انها افسرده اند حتی اگر شما از مواهب بسیاری هم برخوردار باشید انگاه مساله آنها ناخوداگاه مساله شما هم می شود چون  همه ما در کنار هم زندگی می کنیم و از مسایل هم برکنار نیسیتم.

مساله ارتباط انسان با شادی در آیات و روایات ما چگونه مطرح می شود؟ می خواهم بدانم آن شاه کلیدهایی که در آیات و روایات ما درباره رموز شاد زیستن طرح شده چیست؟

آیه شریفه ای در قرآن وجود دارد که می فرماید: لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ. این یکی از آن نشانه های مهم و اساسی است که در این باره در قرآن مطرح شده است. آیه به ما می گوید به آنچه که از دست می دهید زیاد اندوه نخورید و به خاطر آن چیزی هم که به دست می آورید زیاد شادمان نشوید. اگر نعمت و لذتی از دست رفت به جزع و فزع نیفتید. این طور نباشد فکر کنید دنیا روی سرتان خراب شده است و همه چیز به بن بست رسیده و زندگی تمام شده است.  در حقیقت انسان مومن به قدری ظرفیت و سعه صدر و کمال دارد که حتی اگر دنیایش را هم از او بگیرند می گوید من خدا دارم و رازق و پشتیبان من خداوند است و او  مرا رها نمی کند. در آن سو آیه تصریح می کند که اگر دنیا به شما روی کرد و به نعمت و گشایشی رسیدید نباید سرمست و مغرور شوید.  این همان اعتدالی است که از آن سخن گفتیم و باز این جا هم می بینید که در حقیقت انسان مومن انسانی معتدلی است که نه از به دست آوردن سرمست و مغرور می شود و نه به خاطر از دست دادن دچار چنان حرمانی می شود که خود را ببازد.


منبع : خبرگزاری شبستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *