مقدمه
هيچکس نميتواند مدّعي بررسي همهجانبۀ ابعاد اعجاز قرآن باشد، زيرا بسياري از رمزها و شگفتيهاي قرآن، هنوز بر ما پوشيده مانده و اين مجال براي تمامي محقّقان و پژوهشگران فراهم است تا با تدبّر و تعمّق بيشتر در قرآن کريم، پرده از اين رمزها بردارند.
يکي از جنبههاي نوظهور که در قرن اخير مورد توجه قرآنپژوهان قرار گرفته و کتابهاي زيادي در ردّ و اثبات آن نوشته شده «شگفتیهای عددي» قرآن کريم است. نويسندگان زيادي در پي اثبات نظم عددي اعجازگونۀ اين کتاب الهي هستند.* برخی نیز آن را یکی از وجوه اعجاز دانسته، تحت عنوان «اعجاز عددی و نظم ریاضی قرآن» از آن یاد نمودهاند.
قائلین به این وجه از اعجاز، ادعاهایی را در زمینه وجود برخی روابط عددی و حسابی در قرآن مطرح و سعی در اثبات آنها از طریق شمارش تعداد کلمات و حروف قرآن نمودهاند. و البته سابقه شمارش تعداد کلمات و حروف قرآن به قرنها پیش باز می گردد*.
شگفتیهای عددی قرآن از چند منظر با سایر وجوه اعجاز متفاوت است و از آنجا که بر پایه شمارش و محاسبات عددی بنا شده، ديگر جايي براي اختلاف نظر باقی نمیگذارد* و شاید تنها محل اختلاف، دقّت و سلامت در شمارشها و انتخاب معیارها و مبانی معقول و یکنواخت در سرتاسر محاسبات باشد.
از سوي ديگر چون اين مباحث، با زبان اعداد و رياضي بيان میشود، برای پذیرش و تایید یا نقد و ردّ آن، نیازی به استدلالات عقلی و علمی نیست. به عبارت دیگر، فهم و درك آن، نيازي به دانستن علوم و فنون پيچيده و آشنايي عميق با زبان عربي ندارد و همۀ انسانها ميتوانند به شمارش اقدام و صحّت و سقم ادّعاها را بررسی کنند.* شاید به همین دلیل است که به خلاف سایر وجوه اعجاز قرآن، کتابها و مقالات بسیاری در ردّ و نقد و آسیبشناسی آن نوشته شده است.
استاد «حسین ناجی محمد» از اولین کسانی است که تئوری «رشاد خلیفه» در زمینه «اعجاز عددی قرآن بر مبنای عدد 19» را در کتاب خود «التسعة عشر ملکا» نقد کرد. دکتر «محمدحسن هیتو» در کتاب «المعجزة القرآنیه» و «احمد خالد شکری» در کتابچۀ «مقولة الاعجاز العددی» از دیگر نقادان اعجاز عددی قرآن هستند. در ایران نیز کاملترین نقدی که در این زمینه انجام شده، مقاله کمحجم اما پرمایه «اعجاز عددی و نظم ریاضی در قرآن» اثر «عباس یزدانی» است. *
بنابراین منابع موجود در زمینه «شگفتیهای عددی و حسابی قرآن» فراوان و سخنان موافق و مخالف حول «نظریه اعجاز عددی قرآن» بسیار زیاد است. در این نوشتار، برای احراز از اطاله و پرهیز از پیمودن راهی که پیش از این پیمودهاند، سعی در ارائه گزینشی از مفیدترین مطالب گذشتگان در این رابطه خواهیم نمود، به انضمام مطالبی نو و نظریاتی از جانب نگارنده.
ابتدا بهتر دیدیم تا انواع مصادیق مورد ادّعای قائلین به اعجاز عددی را در چند دسته طبقهبندی و ارائه نماییم. البته که برخی از موارد زیر بسیار معروف بوده و شهرت جهانی یافته، اما تعدادی از آنها چندان رواج پیدا نکرده و کمتر به اطلاع عموم رسیده است:
الف) محاسبات بر مبنای اعداد خاص؛ از جمله محاسبات رشاد خلیفه بر مبنای عدد 19 و بیان روابطی بین بسامد برخی از واژهها با این رقم،* بررسی تناسب فواصل قرآنی با عدد 19،* بررسی تناسبات حسابی موجود در قرآن بر مبنای اعداد 7 و 11 توسط عبدالدائم الکحیل* و بررسی تناسبات عددی و حسابی برای اعدادی چون 10، 40 و 70 توسط سعید صلاح الفیومی. *
ب) محاسباتی در راستای کشف راز حروف مقطعه فواتح سور؛ مانند تلاشهای رشاد خلیفه و ارائه نظریهای پیرامون نسبت تعداد حروف سوره با حروف مقطعه ابتدای آن و بررسی ارتباط بسامد حروف نورانی با عدد 19 توسط سیدمحمد فاطمی،* بسام نهاد جرّار،* سیدمرتضی علوی* و دیگران.
ج) تلاشهایی در جهت کشف و برقراری تناسبات عددی بین کلمات مترادف و متضاد و همچنین بین برخی از کلمات با مدلول و محتوای آنها؛ از جمله تلاشهای عبدالرزاق نوفل،* ابوالزهراء نجدی* و رفیق ابوالسعود. *
د) موارد دیگر؛ از قبیل بررسی تناسبات عددی و حسابی در آیات مربوط به اهل بیت(ع) مانند آیه تطهیر، مودت، ولایت، تبلیغ، مباهله و … به وسیله محمدمحمد هویدی،* جستجوی نظم عددی در ترتیب سور قرآن توسط عبدالله ابراهیم جلغوم،* بسام نهاد جرار* و کورش جمنشان،* تلاش برای کشف ارتباط مفردات سوره حمد با کل قرآن توسط اطیاف محسن ماضی،* بررسی شگفتیهای وقوع چهار عمل اصلی حساب در قرآن توسط سیّدمرتضی علوی،* شمارش تعداد ریشههای به کار رفته در قرآن و بررسی نسبت آن به تعداد کل ریشههای موجود در لغت عرب توسط علی حلمی موسی* و …
برخی از موارد فوق، مانند مباحث مربوط به عدد 19 و رمزگشایی حروف مقطعه فواتح سور، تلاشهایی ادامهدار بوده که توسط چندین محقّق ادامه پیدا کرده و در عوض، تعدادی از آنها نیز مورد شماتت سایرین واقع و کتابها و مقالاتی در نقد و ردّ آن نگارش شده است.
آسیبشناسی نظریه اعجاز حسابی و نظم عددی قرآن
آسیبشناسی از جمله مباحثی است که در مقوله اعجاز قرآن، کمتر بدان پرداخته شده است. امّا به دلایلی که پیش از این گفته شد، موضوع «شگفتیهای عددی قرآن» از این قاعده مستثنی بوده و همانگونه که آثار و تالیفات زیادی در تایید و ترویج آن نگاشته شده، تعداد کتابها و مقالات موجود در رابطه با نقد و آسیبشناسی این مقوله نیز، قابل توجه است.
بنابراین در این قسمت از نوشتار، ضمن جمعآوری و دستهبندی موارد موجود در آثار انتقادی و آسیبشناسانه، برخی از نکات قابل ذکر و بعضا نوآورانه را نیز خواهیم افزود.
1- اشکالات شمارشی
نظریه اعجاز عددی قرآن، هرچه باشد، مقبول یا مردود، معجزه یا شگفتی، کاملا وابسته به شمارش و محاسبه است. از این رو میتوان ابتداییترین شرط در پذیرش مصادیق بیان شده در این باب را صحّت شمارش دانست. به این معنا که اگر کسی ادّعا نماید که مثلا تعداد فلان واژه در قرآن، مضرب فلان عدد است و این را دلیلی بر نوعی«شگفتی» یا وقوع «معجزه» در قرآن بداند، در صورتی این ادّعا قابل بررسی خواهد بود که «شمارش» به صورت صحیحی انجام گرفته باشد.
یکی از موضوعاتی که در مباحث آسیبشناسی و نقد نظریه اعجاز عددی به طور جدّی مطرح شده، عدم صحّت شمارش در برخی از مصداقهای ارائه شده است. از جمله برخی گفتهاند «عبدالرزاق نوفل» بیش از 80 مورد تناسب عددی را در کتاب «اعجاز عددی در قرآن کریم» ارائه نموده، لکن هیجان ایشان باعث شده در تعدادی از موارد مرتکب خطا شوند. از جمله این موارد، کلمه «یوم» است که به عقیده نوفل، به صورت مفرد 365 مرتبه و به تعداد روزهای سال، در قرآن آمده است. اما ایشان از 10 مورد (5 بار «یومکم» و 5 بار «یومهم») صرفنظر نموده تا به این عدد برسد.*
همچنین ایشان گفته است لفظ «ابلیس» در قرآن 11 بار تکرر شده و با «استعاذه» و مشتقات آن برابر است.* اما ظاهرا در شمارش مشتقات «استعاذه» مرتکب خطا شده و شاید برخی از مشتقات از قلم افتاده است.* در قرآن کریم 7 بار واژه «اَعوذُ»، 2 بار «عُذتُ»، 2 بار «مَعاذَ»، 1 بار «اُعیذُ»، 4 بار «فَاستَعِذ» و 1 بار «یَعوذونَ» به کار رفته که مجموع آنها 17 است، نه 11.
تعداد دیگری از این قبیل اشکالات شمارشی که در تحقیقات «عبدالرزاق نوفل» وجود دارد، در مقالههای مختلف مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است.
نمونه دیگر، در مورد فرضیه «رشاد خلیفه» بر پایه عدد 19 است که منتقدین، اشکالات زیادی بر آن وارد نمودهاند. مثلا ایشان تعداد ذکر «الله» در قرآن را 2698 مورد (2698 = 142 × 19) شمارش نموده و آن را دلیلی بر اثبات فرضیه خود دانستهاند. امّا این مطلب، در یکی از شـمارگریهای کتاب «المعجم الاحصائی» نقض شده است.
در این معجم، شمارش لفظ جلاله به چهار طریق «شمارش مستقیم»، «شمارش در قرآن چاپ فلوگل»، «شمارش با توجه به قرآن طبع اسـتانبول که لفظ جلاله را قرمز چاپ کرده» و سـرانجام «بر اساس دو قرآن خـطّی مـحفوظ در کتابخانۀ آستان قدس که همه جـا ایـن کلمه را با طلا نوشتهاند» مؤلف معجم را به عدد 2699 رسانیده و به این ترتیب، فرضیه «رشاد خلیفه» باطل گردیده است. * البته به عقیده ما صحیحتر است که 5 مورد کاربرد لفظ «اللهمّ» را نیز به آن بیفزاییم.
همچنین «رشاد خلیفه» در راستای همین فرضیه «مضرب 19» خود، تعداد کلمات اولین آیات نازلشده، یعنی آیات ابتدایی سوره علق را 19 کلمه شمارش نموده،* که این مطلب نیز توسط برخی از محقّقین ردّ شده است. چرا که اگر معیار، شمارش کلیه کلمات اعم از اسم و فعل و حرف باشد، نتیجه آن 29 خواهد بود. *
اما ظاهرا جناب «رشاد» کلمات بههمپیوسته (مانند ربّک) را به عنوان یک واژه شمرده است. ولی در این صورت نیز عدد نهایی 20 خواهد بود، نه 19؛ مگر این که کلمات مستقلی مانند اسم موصول «ما» یا حرف «وَ» را نیز برخلاف عُرف، یک کلمه حساب نکنیم. * چنان که سوره «عصر» را نیز به همین طریق شمارش نموده و آن را 19 کلمه دانسته، در حالی که بیش از آن است* و چنین ایرادی بر شمارش کلمات دومین و سومین گروه از آیات نازل شده نیز وارد است. *
همچنین ایشان تعداد واژه «بِسْمِ» در قرآن را 19 مورد دانستهاند و این در حالی است که اگر لفظ «بِسْمِ» را به همین شکل مد نظر قرار دهیم به عدد 3 خواهیم رسید و عبارت «بِاسْمِ» نیز 4 بار تکرار شده است و اگر منظور ایشان کلمه «اسم» باشد، تکرار آن 14 مورد است.*
2- بررسی گزینشی
ایراد مهمّی که بر بسیاری از پژوهشها در زمینه نظریه اعجاز عددی قرآن وارد است بررسی گزینشی آیات و واژهها برای رسیدن به دیدگاه مطلوب است، گویا با نادیده گرفتن برخی الفاظ، عملا به فریفتن مخاطب پرداختهاند.*
نمونه این بررسی گزینشی را میتوان در تحقیقات «عبدالرزاق نوفل» مشاهده کرد.* مثلا ایشان میگوید اگر هریک از دو واژه «سیئات» و «صالحات» را با همه مشتقات آنها حساب کنیم، به عدد 167 میرسیم، البته به شرطی که نام حضرت «صالح» و کلمات «اَصلَحَ» و «اَصلَحْنا» و «یُصلِحُ» و «اَصلِحْ» را حذف کنیم. * یا در جای دیگر و در شمارش لفظ «حیاه» مدعی شده در صورتی تکثّر این واژه با واژه «موت» برابر است که موارد مختصّ به «حیات زمین» را کنار بگذاریم.* اما به عقیده مرحوم یزدانی، ایشان «صالحات» را با مشتقّات آن مطرح کرده و چون به نتیجه نرسیده شماري از مشتقّات را حذف نموده تا قافیه جور شود.* البته ما با نظر استاد «یزدانی» نیز به طور کامل موافق نیستیم. ما میگوییم بر فرض اگر خارج نمودن هریک از واژهها به دلیلی قابل توجیه باشد، جا داشت ایشان کلمات دیگری را نیز به همین ترتیب از شمارش کنار بگذارد.
«عبدالرزاق نوفل» در کتاب «اعجاز عددی» خود میگوید لفظ «صالح» 9 بار به صورت اسم خاص برای پیامبر قوم ثمود به کار رفته و «اَصلَحَ»، «اَصلَحْنا»، «یُصلِحُ» و «اَصلِحْ» نیز در مجموع 4 بار به معنای «معالجه» (؟!) به کار رفته و با حذف آنها 167 مورد میماند که اختصاص به عمل «صالح» دارد.* اما این حرف او صحیح نیست و ایشان گزینشی عمل نموده و فقط به تعداد مورد نیاز، کلماتی را از دایره شمارش خارج کرده است، در حالی که با این مبنا، باید کلمات «صُلحاً»، «الصُّلحُ»، «یُصلِحا» و «تُصْلِحوا» را نیز کنار میگذاشت زیرا همانگونه که میبینیم، در آیات زیر به معنای «سازش» و «آشتی» به کار رفته و نه به معنای عمل شایسته و نیکو:
﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ …﴾ (نساء: 128) و اگر زنى از سركشى يا اعراض شوى خود بترسد، بر آن دو گناهى نيست كه به نوعى در ميان خودشان صلح و آشتى نمايند، و صلح بهتر است.
﴿وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ﴾ (بقره: 224) خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد! و براى اينكه نيكى كنيد و تقوا پيشه سازيد، و در ميان مردم اصلاح كنيد. و خداوند شنوا و داناست.
﴿وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً﴾ (نساء: 129) و شما هر چند هم كه حرص بورزيد هرگز نمىتوانيد ميان زنها عدالت كنيد، پس يكسَره از يكى از آنها روى نگردانيد تا او را همانند زنى بلاتكليف رها نماييد. و اگر صلح و سازش كنيد و تقوا ورزيد مسلّما خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
همچنین اگر بنا بود ایشان در شمارش کلمات متناسب، معنای آنها را نیز در نظر بگیرد –که ما با این مبنا کاملا موافق هستیم- در تناسبات دیگر خود نیز دچار مشکل میشد. مثلا از مهمترین و نخستین تناسباتی که ایشان را به سوی موضوع «اعجاز عددی» رهنمون گردیده، برابری تعداد تکرار لفظ «دنیا» با «آخرت» است.* ایشان هر یک از این دو واژه را 115 مورد شمارش نموده است.* اما از 115 مورد کاربرد واژه «دنیا» حداقل یک مورد کاملا با بقیه متفاوت است:
﴿إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَ هُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُم وَ لَوْ تَوَاعَدتُّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فىِ الْمِيعَادِ …﴾ (انفال: 42) در آن هنگام كه شما در طرف پايين بوديد و آنها در طرف بالا (و دشمن بر شما برترى داشت) و كاروان (قريش) پايينتر از شما بود و (وضع چنان سخت بود كه) اگر با يكديگر وعده مىگذاشتيد (كه در ميدان نبرد حاضر شويد)، در انجام وعده خود اختلاف مىكرديد… .
ملاحظه میکنیم که در این آیه لفظ «دنیا» در تقابل با «آخرت» نمیباشد بلکه به وضوح با واژه «قُصْوَی» طباق دارد و اگر قرار باشد تعدادی از مشتقات «صالحات» به دلیل عدم تطابق معنایی کنار گذاشته شود، لازم بود این واژه هم از آمار «دنیا» خارج شود.
نمونه دیگر کار «رشاد خلیفه» است که برای به کرسی نشاندن نظریه مضرب 19 خود در تعداد تکرار مفردات لفظ «بسمله»، در شمارش لفظ «بسم» به گونه جالبی عمل نموده و با شمارش تعداد واژه «اسم» به عدد 19 رسیده و سه مورد کاربرد عین لفظ «بسم» در آیات حمد:1، هود:41 و نمل:35 را در نظر نگرفته، در حالی که 5 مورد تکرار عبارت «اسمُهُ» را شمرده است! *
همچنین ایشان در راستای نظریه مضرب 19 خود درباره حروف مقطعه ادعا نموده است که تعداد کاربرد حروف نورانی در سورهای که با همان حروف آغاز شده، مضرب 19 است. مثلا تکرار حرف «ق» در سوره «قاف» را 57 بار (19 × 3 = 57)، «ن» در سوره «ن و القلم» را 133 بار (19 × 7 = 133) و مجموع تکرار حروف «ط» و «هـ» در سوره «طه» را 342 بار (19 × 18 = 342) شمارش نمودهاند. *
اما وقتی خواننده محقق، رو به آزمون این ادعا میآورد با چالش روبهرو میشود و مثلا در مورد «طس» این ادعا را درست نمییابد. با مراجعه به شیوه کار و نحوه شمارش خود «رشاد خلیفه» معلوم میشود که ایشان شمارش را از «بسمله» آغاز نموده است. * حال باید از او پرسید که چگونه جایی که ادعا نموده تعداد کلمات موجود در اولین آیات نازل شده 19 است، به خلاف اینجا، «بسمله» را شمارش ننموده است؟* همینطور در شمارش کلمات سوره «عصر» به عنوان آخرین سوره، که تعداد کلمات آن را نیز 19 دانسته است.*
چنین بررسیهای گزینشی در میان کارهای دیگران هم یافت میشود. «عدنان رفاعی» از کسانی است که در زمان خود مصادیق جدیدی از تناسبات عددی میان واژههای قرآن را برشمرد. از جمله نظریه تکرار واژه «یوم» به تعداد روزهای سال، یعنی 365 مورد و واژه «شهر» یعنی «ماه» به تعداد ماههای سال یعنی 12 مورد، منسوب به ایشان است. اما محاسبات او در شمارش لفظ «یوم» مصداق واضحی از بررسی گزینشی است.
او براي آنکه در شمارش «یوم» به 365 برسد گفته باید آن را به صورت مفرد در نظر بگیریم. زیرا اگر «ایّام» و «یَومَین» را به حساب آوریم به عدد مطلوب نمیرسیم. اما باز هم منظور ایشان تامین نمیشود.
زیرا «یومئذ» و «یومکم» و «یومهم» نیز باید از لیست ما خارج شوند، در حالی که اینها هم مفردند! و اگر منظور ایشان از مفرد این است که به «یوم» هیچ حرفی متصل نباشد، در آن صورت «بالیوم» و «الیوم» و «فالیوم» را نیز باید از لیست خارج کنیم که آمار ما از 365 بسیار کمتر خواهد شد. خلاصه ایشان براي نیل به عدد 365 از هیچ اسلوب منطقی پیروي نکردهاند و با این گزینشهاي تبرّعی میتوان در اکثر واژگان کتب، نظم ریاضی پیدا نمود! *
ادامه دارد …
دیدگاهتان را بنویسید