امین، امانت‌دار وقت شما...1403-02-04
اشتراک گذاری:

سه شهید در قاب یک خاطره

بعد از شهادت اسماعیل خانزاده ،درحومه حلب ،خط الحاضر مستقر بودیم و به انجام ماموریت محوله مشغول بودیم.هر از چند گاهی که فرصت پیدا می کردیم دور هم جمع می شدیم و با هم گفتگو می کردیم.روزهای پایانی این ماموریت بود که یک روز سید رضا با دو سه نفر دیگر آمدند پیش ما.از همون اول دیدم سر حال نیست و مدام آه می کشد.گاهی به یک نقطه خیره می شد و لحظاتی بعد با حسرت نفس عمیق می کشید.رفتم کنارش و پرسیدم، چته سید! پکری؟ کشتی هات غرق شده؟ نفس عمیقی کشید و گفت: این پسره کی بود، چند روز اومد تو زندگی ما و ما رو پاک به هم ریخت و رفت.اسماعیل خانزاده را می گفت.بعد از شهادت اسماعیل، سید رضا دگرگون شد و حال هوایش عوض شد.حس می کردیم یک تحول درونی عمیق در وجودش اتفاق افتاده، از آن حال و هوایی که انسان را به سمت شهادت می برد.

شادی ارواح مطهر شهدا، امام شهدا و این سه شهید عزیز صلوات


منبع : کتاب طاهر خان طومان به نقل شهید مدافع امنیت میثم علیجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *