امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-02
اشتراک گذاری:

سبک زندگی اسلامی چیست؟

سبک زندگی یعنی انتخاب روش و شیوه صحیح برای زندگی که ضمن تامین خواسته‌های معنوی و مادی انسان، در نهایت زمینه‌های رضایت و خشنودی خداوند متعال را نیز فراهم آورد؛ و این مهم جز با انتخاب الگویی جامع و حامل فضایل و ارزش‌ها در زندگی تحقق نخواهد پذیرفت. این الگوی متعالی در تاریخ پر شکوه اسلام موجود است، الگویی که به راستی راهبر و راهگشا بوده و همواره انسان را به سوی معیار‌ها و ساختار‌های وجودی خویش فرا می‌خواند.
اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها یکسان و نامتغیر است. فطرت و سرشت آدمی در همۀ ادوار تاریخ، اصول ثابت اخلاقی داشته و پذیرش انسان‌ها را نسبت به آن‌ها نهادینه کرده است. همانطور که نمی‌توان الگو بودن پیامبر اسلام و سفارش قرآن در این زمینه را مختص به زمان و مکان خاص دانست، پایبندی پ‍یامبر نیز به آن اصول و کیفیت برخوردشان با موانع و عمل به آن‌ها برای همه انسان‌ها الگو است.
تحقق سبک زندگی اسلامی یکی از ضرورت‌های اساسی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. این امر خود مستلزم توجه جدی اندیشمندان مسلمان به موضوع سبک زندگی و راه‌های وقوع آن در فرد و اجتماع است. یکی از مسائل مهم برای رسیدن به این امر توجه به مبادی و مبانی سبک زندگی اسلامی است؛ زیرا سبک زندگی اسلامی تنها با تحقق این مبانی واقع شده و دوام پیدا خواهد کرد.
با بررسی رابطه دو مسأله مهم معنای زندگی و سبک زندگی از دیدگاه عقل و معرفت بشری و ربوبی، نشان می‌دهد که سبک زندگی افراد ریشه در معنای زندگی داشته و به همین جهت وقوع هر نوع سبک زندگی از جمله سبک زندگی اسلامی، نیازمند شکل گیری معنای زندگی متناسب به عنوان پایه و بنیاد آن است. رابطه معنای زندگی و سبک زندگی چیست؟ و این رابطه چه تاثیری در جهت تحقق یک سبک زندگی معین و به ویژه سبک زندگی اسلامی دارد؟

 بیان مساله
هر چند معنای زندگی و سبک زندگی، اموری جدا نشدنی از حیات بشر بوده و همواره انسان دارای پاسخ معین به این دو مسأله مهم است، اما بحث مستقل از آن‌ها و تحلیل مسأله و پرسش، همچون بسیاری از مسائل دیگر، امری مربوط به دوره معاصر و علوم جدید برخاسته از عقلانیت بشر است؛ و به همین جهت در توصیف و تحلیل مفهومی این دو مسأله از یافته‌های این علوم بهره گرفته شده است.
چیستی معنای زندگی
پرسش از معنای زندگی امری است که هر انسانی در طول حیات خود ناگزیر از پاسخ گویی به آن است. در این میان هر چند «سوال از فلسفه و هدف حیات از نظر تاریخی مساوی با تاریخ هشیاری آدمیان می‌باشد» [۱]، امّا بحران معنا در زندگی معاصر بشر موجب اهمیت روزافزون این مسأله شده و آن را به عنوان یکی از مسائل عمده مورد بحث بشر قرار داده است. در خطر افتادن زندگی معنادار در میان دغدغه‌ها و فشار‌های زندگی معاصر، موجب شده میلی فزاینده به بحث و سخن گفتن در باب معنای زندگی شکل گیرد. این امر سبب شده است که اندیشمندان علوم گوناگون از قبیل فلسفه دین، فلسفه اخلاق، روانشناسی و… به بحث از این موضوع علاقه نشان دهند. چنانکه تأثیر آن در عرصه‌های مختلف زندگی بشر و به ویژه در قلمرو علوم انسانی شگرف می‌باشد. با این حال علی رغم فراگیری موضوع و مواجهه هر انسان با آن در طول حیات خود، مسأله معنای زندگی در هنگام بحث، بررسی و تدقیق دچار ابهام بوده [۲]و موضوع از وضوح کافی برخوردار نیست. [۳]نتیجه چنین وضعیتی این است که سه نظر عمده در باب معنای «معنای زندگی» وجود داشته باشد: معنای زندگی = هدف زندگی [۴]معنای زندگی = ارزش زندگی [۵]معنای زندگی = فایده زندگی [۶]در میان این سه دیدگاه، دیدگاه اول از استحکام، اعتبار و فرا گیری بیشتری برخوردار است؛ زیرا ارزش و فایده یک امر صرفاً در پرتو هدف آن معنا پیدا کرده و هرگونه تبیین ارزشمندی و فایده مندی در بازگشت به بحث هدف معنادار است. با پذیرش این دیدگاه مقصود از معنای زندگی هدف زندگی است. حال با توجه به این که هدفمندی تنها در مجموعه افعال اختیاری انسان معنادار است، لذا معنای زندگی را می‌توان هدف و غایت مجموعه افعال اختیاری انسان و حیطه اختیاری زندگی او محسوب نمود.
تحلیل معنای زندگی
هدف و غایت مجموعه افعال ارادی انسان را به دو نوع هدف متمایز می‌توان تقسیم کرد: ۱- هدف نهایی (هدف اعلی) ۲- اهداف میانی و واسطه‌ای (هدف‌های تکاملی نسبی). هدف نهایی آخرین هدف انسان در زندگی و آخرین چیزی است که انسان می‌خواهد به آن دست یابد. اهداف میانی واسطه رسیدن به هدف نهایی و ابزار و وسیله حصول آن هستند. [۷]برای تحقق زندگی معنادار، وقوع هر دو نوع هدف و ارتباط پویا و صحیح آن‌ها ضروری است. توضیح مطلب از آن قرار است که کلیه اعمال و افعال اختیاری انسان دارای هدف معین و مشخص هستند؛ هدفی که توجیه گر [۸]آن فعل اختیاری و معنابخش آن است. آن هدف نیز خود موجّه نبوده و برای توجیه خود نیازمند هدف بالاتری است؛ و این فرآیند به همین ترتیب ادامه می‌یابد. نتیجه چنین تحلیلی این است که زندگی معنادار به معنای زندگیِ موجّه است؛ زندگی‌ای که در آن هر امری به هدفی بالاتر از خود ارجاع پیدا کرده و به واسطه آن موجّه می‌گردد. البته سلسله تمام این توجیهات بالاخره به هدفی نهایی ختم شده که «خود موجّه» است و توجیه تمام مجموعه قائم به آن است. 

رابطه معنا و سبک زندگی
تا اینجا، معنای زندگی و سبک زندگی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. تحلیل عقلی صورت گرفته خود، به خوبی بیانگر این نکته است که رابطه عمیقی بین معنا و سبک زندگی وجود داشته و سبک زندگی افراد مبتنی بر معنای زندگی آن‌ها ساخته و پرداخته می‌شود.
توضیح مطلب این است: همچنان که دیدیم تحقق زندگی معنادار در گرو وقوع هرم معناست؛ هرمی که در بالاترین لایه مشتمل بر هدف نهایی بوده و این هدف با گذر از اهداف میانی و واسطه‌ای به صورت افعال و اعمال اختیاری در خارج تحقق می‌یابد. در حقیقت هم اهداف میانی و هم اعمال و رفتار اختیاری در توجیه معناشناختی خود، قائم به هدف نهایی بوده و بدون آن توجیه و استحکامی ندارند. معنای چنین تحلیلی این است که سبک زندگی افراد ریشه در معنای زندگی آن‌ها داشته و با گذر از آن به دست می‌آید. در واقع سبک زندگی که مطابق تعریف مختار، شیوه زندگی منتزع از افعال اختیاری است، به طور کامل در گرو هدفی است که انسان در زندگی بر می‌گزیند؛ چه این که این هدف نهایی است که توجیه گر افعال و کردار ما بوده و به آن وحدت و هویت می‌بخشد. [۹]بسیاری از محققان بحث کننده از معنا و سبک زندگی به این حقیقت، مستقیم یا غیر مستقیم، اشاره داشته و آن را تایید کرده اند.
آلفرد آدلر که هم در باب معنا و هم در باب سبک زندگی بحث می‌کند، به وضوح به رابطه محکم این دو امر اشاره می‌کند. تعریف آدلر از سبک زندگی تا حد زیادی مبتنی بر نقشه ذهنی خاص فرد است. از دیدگاه او سبک زندگی به عنوان نمونه‌ای از عقاید و اهداف ملاحظه شده‌ای است که شخص آن را برای اندازه گیری ارزش خود و تعامل با دیگران به کار می‌برد. [۱۰]این رویکرد نشان دهنده ابتنای سبک زندگی بر نقشه ذهنی، اهداف و نظام معناداری فرد از دیدگاه آدلر است.
گیبنز و ریمر، سبک زندگی را نتیجه و محصول انتخاب‌هایی می‌دانند که در زندگی روزمره صورت می‌گیرد. آن‌ها به بحث هدف اشاره نمی‌کنند، امّا با طرح بحث انتخاب و گزینش بحث نظام معناداری را نیز به طور ضمنی مطرح کرده و سبک زندگی را به معنای زندگی پیوند می‌زنند. [۱۱]گیدنز نیز به مسأله انتخاب و گزینش در قلمرو سبک زندگی توجه کرده و با بحث از آن با وضوح بیشتری به پیوند معنا و سبک زندگی اشاره می‌کند. او می‌گوید با ظهور مدرنیته تنوع غامضی از انتخاب‌ها و گزینش‌ها امکان پذیر شده و این امر باعث اهمیت یافتن سبک زندگی گشته است. این انتخاب‌ها و گزینش‌ها صرفاً برای رفع نیاز‌های جاری نیست بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده نیز آشکار می‌سازد. همه این انتخاب‌ها تصمیم گیری‌هایی هستند که ما نه فقط درباره چگونه عمل کردن بلکه درباره چگونه بودن خویش به مرحله اجرا می‌گذاریم. عبارت بیان شده از طرف او به روشنی بیانگر پیوند خوردن سبک زندگی به نظام معینی از توجیه معنادار و ملاک‌ها و معیار‌های معین است: «هر شیوه زندگی مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها و جهت گیری‌ها و بنابراین برخوردار از نوعی وحدت است که علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی پیوند بین گزینش‌های فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منتظم را نیز تامین می‌کند. شخصی که خود را متعهد به شیوه زندگی معینی می‌داند، انتخاب‌های دیگر را لزوماً “خارج از موازین و معیار‌های خویش” می‌بیند. [۱۲]بوردیو نظریه پرداز برجسته سبک زندگی نیز چنین رویکردی را دنبال می‌کند. یکی از مفاهیم بنیادین اندیشه بوردیو ساختمان ذهنی است که به معنای ساختار‌های ذهنی یا شناختی و نظام تمایلات ساختار گرفته و ساختار دهنده‌ای است که انسان‌ها از طریق آن‌ها با جهان اجتماعی برخورد می‌کنند. ساختمان ذهنی در حقیقت طرح‌های ملکه ذهنی هستند که انسان‌ها با آن‌ها جهان اجتماعی شان را ادراک، فهم، ارزیابی و ارزش گذاری می‌کنند. در حقیقت از دیدگاه بوردیو انسان‌ها منطقی برای عمل کردن دارند و اعمال و رفتار خود را بر اساس این منطق، ساختمان ذهنی و طرح‌های ملکه ذهن انجام می‌دهند. [۱۳]دیدگاه او در باب ساختمان ذهنی وقتی متوجه بحث سبک زندگی از دیدگاه او باشیم، می‌تواند مؤید این مطلب باشد که او سبک زندگی را که مبتنی بر اعمال و افراد شخص است را بر اساس ساختمان ذهنی که نوعی منطق عملکرد و مفهومی نزدیک به مفهوم هرم معناست، توضیح می‌دهد.
پیوست بین معنا و سبک زندگی مورد توجه محققان داخلی نیز هست. سعید مهدوی کنی در اثر خود «دین و سبک زندگی» با بهره گیری از مباحث بوردیو، سلیقه‌ای (Taste) بودن سبک زندگی را مورد تاکید قرار داده و آن را نشانه پذیرش «انتخابی» بودن سبک زندگی می‌گیرد؛ هر چند این که مبنای انتخاب چیست را ضمن توجه به اهمیت بسیار زیاد بحث از آن، از حوصله اثر خود خارج می‌داند. [۱۴]با این حال او در بحث اهمیت مفهوم سبک زندگی به ارتباط آن با لایه‌های عمیق‌تر زندگی که می‌تواند هرم معناداری باشد، اشاره می‌کند: «اهمیت مفهوم سبک زندگی در این است که سطحی‌ترین لایه‌های زندگی (از آرایش مو و لباس گرفته تا حالت بیانی و ژست صورت و بدن) را به عمیق‌ترین لایه‌های آن پیوند می‌زند» [۱۵]اباذری و چاوشیان دو گونه مفهوم شناسی و فرمول بندی برای سبک زندگی در طی تاریخ این مفهوم ذکر کرده و در فرمول بندی دوم، که در حال حاضر عمومیت دارد، سبک زندگی را راهی برای تعریف ارزش ها، نگرش‌ها و رفتار‌های (هویت) افراد می‌داند. [۱۶]این بیان به وضوح نشانگر ابتنای سبک زندگی بر ارزش‌ها و نگرش‌های شخص و حکایت گری سبک زندگی از این ارزش‌ها و نگرش هاست. حال با توجه به اینکه ارزش‌های شخص با توجه به تحلیلی که در بحث معنای زندگی گفته شد بر اساس نظام هدفمندی و معناداری ساخته می‌شود، لذا سخن او را می‌توان به معنای ارتباط سبک زندگی و معنای زندگی و پیوستگی جدی آن‌ها دانست.
چنانکه ملاحظه شد عقلانیت و معرفت بشری در مقام بحث و تحلیل معنای زندگی و سبک آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم به پیوست معنای زندگی و سبک زندگی اشاره داشته و سبک زندگی را مبتنی بر نوعی نظام درونی ارزش‌ها و اهداف می‌داند. ترتیب رابطه عمیق معنای زندگی و سبک زندگی و ابتنای سبک زندگی بر معنای زندگی، مورد تایید عقل بشر بوده و توسط آن، در علوم مختلف بحث کننده از معنا و سبک زندگی، بیان شده است. در این زمینه گروه¬های فکری بر اساس اهداف خاص خود به الگو دهی سبک زندگی همت گماشته و معنای خاصی از زندگی را القاء می نمایند؛ از جمله در دوران مدرن¬ تفکر مدرنیته در پی این هدف می باشد.
الگو و سبک زندگی موجود
در انتها باید اذعان نمود که آنچه به عنوان الگو و سبک زندگی در جهان فعلی مطرح و توسط رسانه‌ها تبلیغ می‌شود، نتیجه یک طراحی دقیق بوده؛ و پروژه جهانی سازی، با معنادهی خاصی به زندگی و ارائه الگوی رفتاری و خانوادگی در طول هم، در این زمینه نقش آفرین بوده است.
تحقق زندگی معنادار در گرو وقوع هرم معنا است؛ هرمی که در بالاترین لایه مشتمل بر هدف نهایی بوده و این هدف با گذر از اهداف میانی و واسطه‌ای به صورت افعال و اعمال اختیاری در خارج تحقق می‌یابد. در حقیقت هم اهداف میانی و هم اعمال و رفتار اختیاری در توجیه معناشناختی خود، قائم به هدف نهایی بوده و بدون آن توجیه و استحکامی ندارند. معنای چنین تحلیلی این است که سبک زندگی افراد ریشه در معنای زندگی آن‌ها داشته و با گذر از آن به دست می‌آید. در واقع سبک زندگی، به طور کامل در گرو هدفی است که انسان در زندگی بر می‌گزیند؛ چه این که این هدف نهایی است که توجیه گر افعال و کردار ما بوده و به آن وحدت و هویت می‌بخشد.
سبک زندگی مفهومی است که با انتخابی شدن زندگی روزمره معنا می‌یابد. برخلاف جوامع سنتی، در جامعه معاصر به واسطه اهمیت خود و مسئولیت شخصی و ظهور جامعه مصرفی در زندگی قدرت انتخاب نیز بیشتر شده است. بنابراین، پدیده اجتماعی سبک‌های زندگی از اجزای سازنده تحولات مدرنیته تلقی می‌گردد؛ زیرا سبک‌های زندگی بازنمودی از جستجوی هویت و انتخاب فردی است. به علاوه این موضوع از چنان قابلیتی برخوردار است که می‌تواند ابعاد مختلف مدرنیته را معرفی نماید. در دنیای امروز مفهوم سبک زندگی راهی برای تعریف ایستارها، ارزش‌ها و همچنین نشانگر ثروت و موقعیت اجتماعی افراد است. مطالعات سبک زندگی ازاین جهت اهمیت دارد که شیوه‌های ارتباط و پیوند اجتماعی حاصل از فرایند‌های فرهنگی و اقتصادی مدرن را آشکار می‌سازد.
خاستگاه سبک زندگی
خاستگاه بحث «سبک زندگی» با این عنوان خاص، به عالم غرب برمی گردد؛ که از عمر آن حدود صد و اندی سال می‌گذرد. این مفهوم در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورده بود. در اوایل قرن بیستم، از یک سو «سبک زندگی» فرصت تبیین‌هایی غیر مارکسیستی را فراهم کرد و از سوی دیگر بسیاری از جامعه شناسان، این اصطلاح را گویاتر از شاخصه‌های رایج در مطالعه طبقه بندی اجتماعی دانستند. طرح علمی این موضوع برای نخستین بار در روان شناسی، از سوی آلفرد آدلِر بود و سپس پیروان او آن را گسترش دادند. معادل واژه «سبک» در زبان عربی تعبیر «اسلوب» و در زبان انگلیسی «style» است. عبارت «سبک زندگی» در شکل نوین آن (life style) اولین بار توسط «آلفرد آدلر» در روانشناسی در سال ۱۹۲۹ میلادی ابداع شد. این عبارت به منظور توصیف ویژگی‌های زندگی آدمیان مورد بهره برداری قرار گرفت. در کتاب‌های لغت انگلیسی، این واژه در معانی کم وبیش مشابهی به کاربرده شده است: «سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را دربرمی گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی ها، همه و همه، تصَوّرها و تصویر‌هایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند [۱۷]. روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ را سبک زندگی گویند.» [۱۸]«روشی که یک فرد یا گروهی از مردم بر اساس آن کار و زندگی می‌کنند: یک زندگی سالم و راحت، (بخشی از آن که بالباس ها، فرصت ها، عادات… ارتباط دارد ([۱۹]مفهوم سبک زندگی پس از آن که ابتدا به ترتیب در آثار وبرازمیل ووبلن پرورانده شد برای مدتی از رونق افتاد و سال‌ها در جامعه شناسی مسکوت باقی ماند و در این سال‌ها بیشتر در پژوهش‌های بازار مورد استفاده قرار گرفت. 

اما در سال‌های نخست دهه ۱۹۹۰ سبک زندگی با آثار نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر مانند بوردیو، فدرستون، شلدز، رایمر، چینی دو باره وارد مباحث جامعه شناسی شد [۲۰]سبک‌های زندگی نتیجه همه انتخاب‌ها وگزینش‌هایی هستند که شخص نسبت به زندگی خود انجام میدهد. [۲۱]سبک‌های زندگی برنامه‌های خلاقی هستند که بر پایه نمایش توان وشایستگی مصرف کننده استوارند و نشانگر تامل فزاینده قلمداد می‌شوند که افراد در عمل و داد و ستد‌های روزمره به نمایش می‌گذارند [۲۲]سبک‌های زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرت یابی فرد در متن مدرنیته متاخر است. این قدرت یابی به سازماندهی خلاقانه فضا مربوط می‌شود.
سبک‌های زندگی بسیاری از رفتار‌های متمایز و خاصگرایانه را بر می‌انگیزد و سبب تفاوت در بسیاری از کنش‌های افراد و گروه‌های انسانی می‌شوند. اندی بنت اهمیت سبک زندگی در مدرنیته متاخر را اینگونه متذکر می‌شود.
سخن گفتن از سبک زندگی مدرن اخیر به معنای سخن گفتن درباره شیوه‌ای از بودن است که در آن جنبه‌های مختلف امور محلی – فضایل ومعرفت‌ها و آداب محلی – به صورت تاملی اداره می‌شوند و به صورت خلاقانه‌ای با مجموعه‌ای از منابع فرهنگی اقتباسی ترکیب می‌شوند تا هویتی بر ساخته شود. [۲۰]سبک‌های زندگی نقش مهمی را در شکل گیری کنش‌ها و رفتار‌های فرهنگی – اجتماعی افراد وگروه‌ها دارد. وشکل‌هایی از ارائه خود و بر ساخته شدن هویت‌های مدرن و متمایز را نشان می‌دهد.
سبک زندگی از جمله مفاهیمی است که در دنیای امروز از آن زیاد استفاده می‌شود. با یک جستجوی ساده می‌توان نشان داد که این مفهوم تا چه حد عمومیت دارد و در چه زمینه گسترده‌ای از آن ستفاده می‌شود. همین گستردگی مفهومی و حوزه وسیع کاربری سبب شده است تا مضمون واقعی آن کماکان غیر دقیق ونامشخص باقی بماند. سبک زندگی همان بخش از زندگی است که عملا تحقق می‌یابد. طیف کامل فعالیت‌هایی که افراد در زندگی روزمره انجام می‌دهند و حضایصی نظیر داشتن الگو در رابطه آن‌ها صدق می‌کند. می‌تواند سازنده سبک زندگی آن‌ها در عرصه باشد به همین دلیل می‌توان از سبک زندگی در زمینه مصرف مادی، رفتار بهداشتی رانندگی، مصرف فرهنگی و یا رفتار درون منزل سخن گفت
سبک زندگی موضوع مهمی است که با بسیاری از پدیده‌های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد. از این روشناخت و توصیف سبک زندگی در ابعاد گوناگون آن، مکانیسم تغییر آن و شناخت نهاد‌ها که در دگرگونی آن تاثیر گذار است وپیامد‌های آن مسائلی هستند به طریق تجربی مورد مطالعه وبررسی قرار گیرد.
مفهوم سبک زندگی از مفاهیم اجتماعی مهمی است که از دهه ۱۹۲۰ میلادی مطرح واز دهه ۱۹۷۰ وارد ادبیات جامعه شناسی شد. سبک زندگی آفرینش وخلق هنرمندانه راه وروش خاص با توجه به امکانات، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و محدودیت‌های فردی واجتماعی است. از ان رو به بیانی می‌توان گفت که سبک زندگی، هنر فرد در انتخاب مناسب‌ترین و خردمندانه‌ترین راه برای تحقق اهداف است؛ بنابراین در سبک زندگی فرد بر حسب نقش‌هایی که در شبکه روابط اجتماعی بر عهده دارد، موقعیت‌هایی را بدست می‌آورد. در واقع هر فرد به اندازه نقشی که در تولید اجتماعی (درآمد، تجربه، مهارت، اطلاعات و دانش) دارد از موقعیت‌هایی مانند ثروت اجتماعی و توانایی‌های فردی بهره مند می‌شود. بدیهی است سبک زندگی را به هر معنایی در نظر بگیریم عوامل متعددی در ایجاد وارتقای آن موثرند. از جمله می‌توان به اشتغال و موقعیت‌های شغلی اشاره کرد.
مطالعات تجربی می‌تواند نشان دهد که اشتغال و موقعیت شغلی چه تاثیری بر سبک زندگی زنان می‌گذارد وبا آن چه ارتباطی دارد.
در دنیای مدرن سبک‌های زندگی متفاوتی وجود دارد که سهم هر یک از افراد را در مناسبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… برای رسیدن به اهداف مورد نظر آنان، مشخص می‌کند. از این رو همه افراد جامعه تلاش می‌کنند که سبکی از زندگی داشته باشند تا در برخوردار از منافع فردی و جمعی در مبادلات اجتماعی عقب نمانند. زیرا کم و کیف سبک زندگی و میزان ونحوه تعاملات اجتماعی و نوع معانی کنشی که ردو بدل می‌شود از اهمیت زیادی در بین افراد جامعه برخوردار است [۲۲]سبک زندگی مجموعه‌ای از ارزش‌ها، طرز تلقی‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها وسلیقه‌هایی است که بیشتر مواقع در میان یک جمع ظهور می‌کند و شماری از افراد، صاحب یک نوع سبک زندگی مشترک می‌شوند. [۲۱]آدلر از این اصطلاح برای اشاره به حال وهوای زندگی فرد استفاده کرد. سبک زندگی، هدف فرد، خود پنداره احساس‌های فرد نسبت به دیگران و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل می‌شود. [۲۳]سبک زندگی نظام واره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده، جامعه و یا هویت خاص اختصاص دارد. این نظام واره هندسی کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد، خانواده‌ها وجوامع را از هم متمایز می‌سازد. [۲۱]سبک زندگی شیوه‌ای نسبتا ثابت است که فرد اهداف خود را از آن طریق دنبال می‌کند. [۲۴]روانشناس آلمانی، آلفرد آدلر، در مورد سبک زندگی تعابیر متعددی دارد که بر محققان علوم اجتماعی پس از خود تاثیر زیادی گذاشته است. او می‌گوید سبک زندگی، یعنی کلیت بی همتا و فردی زندگی که همه فرآیند‌های عمومی زندگی، ذیل آن قرار دارند.. لیکن بر اساس تعریفی که میان همه پیروان و شارحان آدلر مشترک است، سبک زندگی، مشی کلی فرد در راستای رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات است. درخت سبک زندگی دارای ریشه‌هایی در کودکی است (پنج ریشه)؛ و نگرش‌های متعدد فرد (پنج نگرش اصلی) را تحت تاثیر خود دارد؛ و کیفیت به انجام رساندن وظایف زندگی (سه وظیفه کلی) را تعیین میکند. [۲۴]زیمل می‌گوید: سبک زندگی، تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزش‌های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی‌اش و شناساندن آن به دیگران؛ به عبارت دیگر، انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر)، شکل (صورت)‌های رفتاری‌ای را برمی‌گزیند. وی، توان چنین گزینشی را «سلیقه» و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی می‌نامد. سبک زندگی، عینیت بخشی به ذهنیات در قالب اشکال شناخته شده اجتماعی است؛ نوعی بیان فردیت برتر و یکتایی در قالبی است که دیگری یا دیگران این یکتایی را درک کنند.. سبک زندگی، کل به هم پیوسته صورت‌هایی است که افراد یک جامعه، مطابق انگیزه‌های درونی و سلایق خودشان و به واسطه تلاشی که برای ایجاد توازنی میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانی‌شان به انجام می‌رسانند، برای زندگی خود بر می‌گزینند [۲۱]به عقیده چینی سبک‌های زندگی الگو‌هایی از کنش هستند که افراد را از یکدیگر متمایز می‌نمایند و کمک می‌کنند تا آنچه را مردم انجام می‌دهند و چرایی و معنای آن را، که برای آن‌ها و دیگران دارد، درک شود. با اینکه سبک‌های زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمره‌ی نوین هستند و به صور فرهنگی وابسته‌اند، ولیکن هر یک سبک و منش و راهی برای استفاده از کالاها، مکان‌ها و زمان‌های خاص است که اگرچه از مشخصات یک گروه محسوب می‌شوند، اما کل تجربه‌ی اجتماعی آن‌ها نیست. سبک‌های زندگی مجموعه‌ا‌ی از اعمال و نگرش‌هاست که در متن و زمینه‌های خاص قابل درک هستند [۲۴]ویلیام لیزر (۱۹۶۴) در یک جا سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم معرفی می‌کند؛ نظامی که از تاثیر فرهنگ (ارزشها، منابع، نماد‌ها و قوانین) بر نیرو‌های زندگی در گروه شکل می‌گیرد. یوث (۱۹۹۶) و مک کی (۱۹۶۹) سبک زندگی را الگویی برآمده از ارزش‌ها و باور‌های مشترک یک گروه یا جامعه می‌دانند که به صورت رفتار‌های مشترک ظاهر می‌شود. اصطلاحی که در موارد متعدد با خرده فرهنگ مترادف است (مانند سبک زندگی حومه نشینان).
جرالد لسلی و همکاران او، (۱۹۹۴) در مورد سبک زندگی می‌گویند:رفتار‌هایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط می‌باشند، سبک زندگی نامیده می‌شوند. سبک زندگی فقط آنچه یک فرد از آن موارد دارد، نیست، بلکه چگونگی نمایش آن‌ها از سوی فرد است. سبک زندگی هم الگو‌های مصرف را شامل می‌شود و هم قدرتی که از این ناحیه کسب می‌شود و سلیقه، آداب معاشرت و مد به عنوان علائم داشتن جا در نردبان اجتماعی شناخته می‌شوند. [۲۵]بوردیو، مطلق سبک را چنین توصیف میکند: «سبک بیشتریت توانایی را برای ارائه ویژگی‌هایی دارد که همه فعالیت‌ها را در خود خلاصه کرده است (مانند یک معادله که یک منحنی در آن خلاصه شده است)». او سبک زندگی را فعالیت‌های نظام مندی می‌داند که از ذوق وسلیقه فرد ناشی می‌شوند و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارند و در عین حال به صورت نمادین به فرد هویت می‌بخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد می‌کنند [۲۱].
سبک زندگی نتیجه همه انتخابها و گزینش هایی است که فرد نسبت به خود انجام می دهد و فرد به نوعی خود را از طریق سبک زندگی به جهان اطراف خود معرّفی می کند. طیف رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصه‌ای از زندگی را تحت پوشش دارد و در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است و الزاما برای همگان قابل تشخیص نیست، اگرچه محقق اجتماعی میان آن و بقیه طیف رفتار‌های افراد جامعه تمایز قائل می‌شود (همان منبع)
سبک زندگی عبارتست از الگوی همگرا یا مجموعه منظمی از رفتار‌های درونی و بیرونی، وضع‌های اجتماعی و دارایی‌های که فرد یا گروه بر مبنای پاره‌ای از تمایلات و ترجیح‌ها و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب می‌کند. یا به اختصار، سبک زندگی: الگو یا مجموعه نظام‌مند کنش‌های مرجح است [۲۵]آن چه که در تعاریف بالا آمده است نشان از طیف گسترده‌ای از تعاریف راجع به سبک زندگی می‌باشد که غالبا تاکید تعاریف بالا بر جنبه‌های فردی و شخصیتی و رفتار‌های اجتماعی بود؛ و یا اینکه بدون توجه به این مطلب که رفتار‌ها منبعث از چه نگرشی است به نفس رفتار توجه می‌کند و از سویی دیگر عده‌ای هم، چون آدلر سبک زندگی را با گرایشات ذهنی و ریشه‌های نظری آن در نظر می‌گیرند.
حقیقت سبک زندگی
اما بخش حقیقی، آن چیز‌هایی است که متن زندگی ما را تشکیل می‌دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلۀ خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلۀ خط، مسئلۀزبان، مسئلۀکسب وکار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفر‌های ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ این‌ها آن بخش‌های اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است [۲۱] 

رفتار‌های انسان تعیین شخصیت او است بنابراین وی در انتخاب رفتار و سبک زندگی مختار است، اما رها نیست در واقع تعریف و فهم از حقیقت انسان و جهان تعیین کننده سبک زندگی است؛ اگر تمام لحظات زندگی انسان، رفتار‌ها و احساسات وی بر اساس آرمان‌ها و اصول اسلام پایه ریزی شود سبک زندگی، اسلامی می‌شود.
سبک زندگی نشان دهنده میزان نفوذ یک نظام، فرهنگ و تمدن در متن جامعه است و تمام تمدن‌ها و نظام‌های فکری برای حفظ بقای خود تلاش می‌کنند تا یک سبک زندگی مشخصی به مردم ارائه دهند، زیرا تا یک نظام به سبک زندگی تبدیل نشود آرمان هایش اجرا نخواهد شد و اگر جامعه‌ای سبک زندگی یک نظام را نپذیرد به این معنا است که مبانی فکری و ارزش‌های آن نظام را قبول ندارد.
سبک زندگی اسلامی به معنای چشم پوشی از لذات و نعمات نیست بلکه در این روش زندگی رنگ خدایی می‌گیرد؛ انسان‌ها قادر به زندگی ساختگی نیستند و اگر اینگونه باشد زندگی آن‌ها دوامی ندارد همانگونه که یک نقاش به صورت طبیعی نگاه خاصی به دنیای اطراف خود دارد و با ظرافت به زیبایی‌های طبیعت می‌نگرد و همچنین یک شاعر که برای شاعرانه زیستن هیچ تلاشی جز زیستن انجام نمی‌دهد بنابراین سبک زندگی نشان دهنده میزان حضور ارزش‌های جامعه در رفتار‌ها است.

مراجع
[۱]جعفری تبریزی، محمد تقی، فلسفه و هدف زندگی، ص ۱۰-۱۱.
[۲]متز، تدئوس، آثار جدیدی درباره معنای زندگی، ترجمه محسن جوادی، نقد و نظر، شماره ۲۹ و ۳۰، ص ۲۶۷.
[۳]. Wolf, Susan, (۱۹۹۸) ,» Meaning of Life , Routledge Encyclopedia of Philosophy, Vol۵, (p۶۳۰-۶۳۳) , London and New York, Routledge publishing, v۵/p.۶۳۵
[۴]بیان ترادف معنای زندگی با هدف زندگی در آثار اندیشمندانی، چون استیس، متز، ویگینز و… آمده است (استیس، ۱۳۸۲: ۱۱۳ و متز، ۱۳۸۲: ۱۵۱ و ویگینز، ۱۳۸۲: ۴۵). لازم به ذکر است که متفکران دینی و به ویژه متفکران مسلمان معمولا معنای زندگی را به این معنا می‌گیرند. نمونه‌ی بارز این امر را در آثار علامه جعفری می‌توان یافت (جعفری، ۱۳۸۵: ۹).
[۵]به ترادف معنای زندگی و ارزش زندگی در آثار اندیشمندانی همچون یونگ، لگنهاوسن، اسمیت، کاتینگهام و… اشاره شده است (Young, ۲۰۰۳: ۳ و لگنهاوسن، ۱۳۸۲: ۷ و اسمیت، ۱۳۸۲: ۲۲۰ و به نقل از موسوی، ۱۳۸۲: ۲۱۹).
[۶]بیان ترادف معنای زندگی و فایده زندگی در آثار برخی روانشناسان از قبیل آدلر آمده است (آدلر، ۱۳۵۳: ۱۶).
[۷]جعفری تبریزی، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۹۳.
[۸]باید توجه داشت که اصطلاح توجیه (Justification) در اینجا به معنای توجیه معرفت شناختی نیست بلکه به معنای توجیه معناشناختی است.
[۹]لازم به ذکر است که سایر اجزای تعریف سبک زندگی از جمله بحث ارائه‌ی هویت و تمایز و تشخص فردی و اجتماعی نیز با معناداری زندگی و با ریشه داشتن سبک زندگی در معنای زندگی کاملا مرتبط است. البته با توجه به محدودیت مقاله ورود به بحث از این موضوع از حوصله این نوشتار خارج است.
[۱۰]Rule, Warren r and Malachy Bishop, (۲۰۰۶) , Adlerian Life Style Counseling: Practice and Research, New York, Routledge, p.۵
[۱۱]گیبنز، جان آر و بو ریمر، سیاست پست مدرنیته: درآمدی بر فرهنگ و سیاست معاصر، ترجمه منصور انصاری، گام نو، ص ۱۰۸
[۱۲]گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه ناصر موفقیان، ص ۱۲۲.
[۱۳]ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، ص ۷۲۱-۷۲۳.
[۱۴]مهدوی کنی، محمد سعید، دین و سبک زندگی: مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، ص ۷۵.
[۱۵]همان، ص ۱۸.
[۱۶]اباذری، یوسف و حسین چاوشیان، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی رویکرد‌های نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی، نامه علوم اجتماعی، شماره ۲۰، ص ۶.
[۱۷]سایت ویکی پدیا، ۱۵ / ۵ /۹۵
[۱۸]میریام و بستر، merrian-websters collegiate Dictionary، ص ۶۷۲.
[۱۹]آکسفورد ادونس – دیکشنری، oxford Advanced learners Dictionary of current English، ص ۷۴۳
[۲۰]شریفی، احمدحسین (۱۳۹۱). همیشه بهار، قم، دفتر نشر معارف.
[۲۱]کاویانی، محمد (۱۳۹۱). سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
[۲۲]Ebrahimi, GH, behnoei, A. (۲۰۱۰). Youth lifestyle: sociological study of lifestyle and its components among girls and boys babolsar, Journal of cultural studies and communications, Vol.۶, No.۱۸, PP:۱۳۶-۱۵۰. (Persian).
[۲۳]فیست جی و گویگوری جی فیست. (۱۳۸۴). نظریه‌های شخصیت، تهران، نشر روان.
[۲۴]Fazeli, M. (۲۰۰۲). Consumption and lifestyle, Qum: sobeh sadegh. (Persian)

[۲۵]رحمت آبادی، الهام و آقا بخشی، حبیب (۱۳۸۵). سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان، فصلنامه رفاه اجتماعی، ۲۰ حامد سلیمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *