امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-02
اشتراک گذاری:

از رونق تولید در کلبه روستایی تا حفظ 3 هزار آیه قرآن

محمدعلی بریری کارآفرین 57 ساله‌ در یکی از روستاهای دورافتاده مرکز مازندران در بخش چهاردانگه است که حدود 34 سال از عمر خود را در راه حفاظت از اراضی جنگلی و منابع طبیعی سپری کرد. وی که از بدو تولد در روستای ولاغوز چهاردانگه ساری ساکن بوده است، همانند تمام روستاییان با صفا و زحمتکش، با کار دامداری و کشاورزی عجین بوده است و همواره در کنار شغل اصلی‌اش، به صورت جدی اما محدود، به پرورش دام سبک می‌پرداخت.


محمدعلی بعد از پایان دوران خدمتش، بنابه گفته خودش در راستای افزایش تولید و برای جلوگیری از مهاجرت جوانان بیکار روستا که غالبا به دلیل بیکاری بوده است، به صورت جدی به کار دامداری مشغول شد. این کارآفرین موفق در ابتدای کار خود با 15 رأس گوسفند کار خود را آغاز کرده بود، اکنون با توسعه و راه‌اندازی یک واحد تولیدی دام سبک به‌صورت سنتی، این تعداد دام را به عدد 250  تا 300 رأس گوسفند رساند. اما این تمام ماجرا نیست؛ وی در کنار رسیدن به این موفقیت یعنی رونق تولید در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری به هدف بزرگتری می‌اندیشید و آن ایجاد اشتغال برای جوانان روستایی بود.


محمدعلی که برای راه‌اندازی این واحد دامداری، تاکنون هیچگونه تسهیلاتی از بانک دریافت نکرده است؛ اما با این وجود با پس‌اندازی که از سال‌ها خدمت و بازنشستگی‌اش داشته است برخلاف خیلی‌ها که به خرید خانه، ماشین و یا مهاجرت به شهرها می‌پردازند، زندگی در روستا و کارآفرینی را انتخاب کرد و توانست یکی از فرزندان خود و چند نفر از جوانان جویای کار روستای خود را مشغول کار کند.
در یکی از روزهای گرم تابستان به سراغ این جنگل‌بان خوش ذوق و با تجربه رفتیم تا گپ‌وگفتی درباره کار و زندگی‌اش و انگیزه و هدفی که به‌دنبالش، سختی زندگی روستایی را به رفاه زندگی شهری ترجیح داد، بپردازیم.

برای دیدار با محمدعلی، مسیر طولانی و سختی را طی کردیم و در میانه راه، با مشکلاتی نظیر عدم راه دسترسی مناسب  و عدم برخورداری از  نعمت گاز طبیعی توجه ما را به خود جلب کرده بود. وی به دلیل داشتن اخلاق حسنه و نیکو در منطقه چهاردانگه و‌ کلیجانرستاق از محبوبیت خاصی برخوردار است.


در بدو شروع مصاحبه خود را این‌گونه معرفی کرد که محمدعلی بریری هستم و از بدو تولد در روستای ولاغوز بخش چهاردانگه ساری زندگی می‌کنم که به گفته خودش، جمعیتی نزدیک به 300 نفر جمعیت دارد که غالب مردمانش، به شغل دامداری و کشاورزی مشغول‌اند. جالب است بدانید که از روستای ولاغوز یک شهید تقدیم انقلاب اسلامی شده است.


شهید بهرام بابایی فرزند محمد از کادر رسمی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو لشکر ۳۰ پیاده گرگان در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۶ در روستای ولاغوز دیده به جهان گشود و در ۷ فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین در دزفول بر اثر اصابت تیر مستقیم به سر به شهادت رسید و در ۱۶ فروردین ۱۳۶۱ در زادگاهش روستای ولاغوز به خاک سپرده شد. همچنین این روستا پایگاه مردمی استاد خلبان پروازی شهید علیرضا فغانی بود و هر ساله امیر خلبان چیت فروش رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و دیگر همرزمانش به این روستا سفر و مهمان محمدعلی بریری پسرخاله شهید فغانی هستند.


روستای ولاغوز با وجود داشتن دریاچه کوچک و جنگل‌های زیبا با گونه‌های مختلف، مقصد چشم نوازی برای گردشگران خواهد بود که نیاز است متولیان امر برنامه‌ریزی درستی برای این منطقه انجام دهند. این کارآفرین روستایی، دارای سه فرزند پسر است که همگی تحصیلات دانشگاهی(پسر کوچک دارای مدرک کارشناسی هواشناسی و دو پسر دیگر ارشد رشته حقوق) دارند همچنین وی چهار دختر دارد که یکی از دختران در مقطع ابتدایی نابغه مدرسه است.

کارآفرینی

وی در کنار پرورش دام، به کشت صیفی‌جات، سبزیجات نیز پرداخت و به گفته خودش به دنبال احداث یک باغ نیز است.
می‌گوید؛ در حال حاضر، تمامی هزینه علوفه را بدون حمایت دولتی و به‌صورت آزاد پرداخت می‌کند، اینگونه عنوان کرد که مسؤولان، علوفه‌های دامی دولتی را در اختیار دامداران قرار دهند.


در میانه مصاحبه متوجه شدیم که محمدعلی، علاقه زیادی به حفظ قرآن به‌صورت موضوعی دارد و بعد که بیشتر جویا شدیم متوجه شدیم که نزدیک به 10 سال است که به حفظ موضوعی قرآن با موارد کاربردی نظیر غیبت، دروغ، انفاق، گذشت، بخشش، اخلاق و غیره می‌پردازد.
وی با جرقه‌ای که 40 سال قبل همان زمانی که در دوران متوسطه مشغول تحصیل بود، توسط یکی از معلمانش زده شده بود، با تمرین و تکرار توانست تاکنون حدود 3 هزار آیه از قرآن کریم را با معنی حفظ کند و با این توانایی، در بسیاری از محافل به ایراد سخنرانی با محوریت قرآن بپردازد.
این کارآفرین، جنگل‌بان و شاید بهتر باشد بگوییم حافظ قرآن در حین مصاحبه آیه‌های زیادی را مرتبط با موضوع گفت‌وگو همراه با معنی برای ما می‌خواند که مصاحبه ما را با او جذاب و دلنشین کرد و ما را حسابی محو سخنان خود کرد.


محمدعلی که دیپلمش را در سال 68 در رشته اقتصاد با همه مشقت‌های آن زمان کسب کند امروز همانند یک دانش‌آموز روزانه با برنامه‌ریزی، ساعات زیادی را برای حفظ قرآن می‌گذارد. وی توصیه‌ای به جوانان کرد که با ایمان به خدا و عزم راسخ وارد عرصه‌های خدمت و کار شوند و با پشتوانه قوی در خدمت تولید باشند. به مهاجرت معکوس روستا به شهر اشاره کرد و گفت: مسؤولان امکانات زیرساختی را در روستاها فراهم کنند تا جوانان در روستاها بمانند، چرخه تولید نیازمند حمایت دلسوزانه مسئولان است تا با فراهم‌سازی بسترها در کنار پشتکار کشاورزان و روستاییان به سمت خودکفایی و رونق تولید گام برداشته شود.


در راه بازگشت به این می‌اندیشیدم که یک مرد میانسال با وجود تمکن مالی کم، در یک روستای دور افتاده و با همان بضاعت اندکی که دارد در راستای منویات رهبرش، قدمی هر چند کوچک اما مفید در راستای رونق تولید بر‌می‌دارد و حال چه قدر انسان‌های متمکنی که در شهرها با بضاعت فراوان مالی، با امکانات متعدد، سرمایه‌های میلیاردی و با همه بسترها و حمایت‌های فراوانی که وجود دارد، قدم از قدم بر نمی‌دارند و بهانه پشت بهانه می‌آورند که چنان است و چنان.


آنچه بالاتر از همه امکانات و سرمایه‌ها به رونق تولید ما کمک خواهد کرد، اراده، پشتکار و توکل بر خداست؛ چیزهای ارزان اما گران‌سنگی که خیلی‌ها ساده از کنارش عبور کرده‌ایم و حل مشکلات‌مان را در داشتن سرمایه می‌بینیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *