دعاهای فراوانی از پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام به ما رسیده است. این دعاها از نظر اعتبار، همسان نیستند، برخی دارای اعتبارند و برخی دیگر، بیاعتبار. روشن است که برای پاک ماندن ساحت دین از آلایشها، توجه به اعتبار دعاها، بسیار مهم و لازم است، اما در مواردی مشاهده میشود، کسانی، به بهانهی مخالفت با بدعت و خرافات در دین، راه مغالطه میپیمایند و سنت را بدعت معرفی میکنند. یکی از آن مصادیق، قرآن برسرگرفتن در شبهای قدر است. حجت الاسلام سید مهدی محمودی در نوشتار زیر به اثبات اعتبار این عمل عبادی پرداخته است.
دعاهای فراوانی از پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام به ما رسیده است. این دعاها از نظر اعتبار، همسان نیستند، برخی دارای اعتبارند و برخی دیگر، بیاعتبار. عالمان بزرگ شیعه، پیوسته تأکید دارند که باید مراقب باشیم، بیماردلان، با جعل روایت و نسبت دادن آن به معصوم علیهالسلام، در دین بدعت نگذارند و باب تحریف را، در دین نگشایند.
روشن است که برای پاک ماندن ساحت دین از آلایشها، این دغدغه، بسیار مهم و لازم است، اما در مواردی مشاهده میشود، کسانی، با اشارت و به بهانهی مخالفت با بدعت و خرافات در دین، راه مغالطه میپیمایند و سنت را بدعت معرفی میکنند.
یکی از آن مصادیق، قرآن برسرگرفتن در شبهای قدر است. در این نوشتار، برای اثبات اعتبار این عمل عبادی، مطالبی تقدیم میگردد.
سند رواییِ قرآن برسرگرفتن
1. امالی شیخ طوسی قدّسسره
کهنترین سند برای روایتِ قرآن برسرگرفتن، امالی شیخ طوسی قدس الله سره است. شیخ طوسی قدّسسره، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایتی نقل کرده است با این مضمون که شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و از بدهکاری و همچنین ظلم سلطان، شکایت کرد. آن حضرت به او تعلیم فرمودند که پس از دو رکعت نماز با دستوری خاص، قرآن را بگشاید، بر سر گذارد؛ سپس خدا را به حق قرآن، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و مؤمنانی که در قرآن ستایش شدهاند، بخواند؛ آنگاه خدای را، به حقی که خود خدای متعال دارد، بخواند و سپس چهارده معصوم علیهمالسلام را، یکیک، در پیشگاه ربوبی واسطه قرار دهد.
برخی این حدیث را معتبر ندانستهاند، زیرا راویان طبقه اول ودوم این روایت، سلیمان بن عبدالله دیلمی و پسرش محمد بن سلیمان دیلمی هستند و رجالیِ بزرگ، نجاشی قدّسسره، ایندو را اهل غلوّ معرفی کردهاست و به حدیث آنان اعتماد ندارد.
۲. اقبال الأعمال سیدبن طاووس قدّسسره
سیدبن طاووس قدساللهسره در کتاب ارزشمند اقبال الأعمال، دعای قرآن برسرگرفتن و توسل به چهارده معصوم علیهمالسلام را از امام صادق علیهالسلام نقل میکند. او در ابتدای نقل حدیث مینویسد:
«ذکرُ دعاءٍ آخرَ لِلمصحفِ الشّریفِ؛ ذَکَرْنا إسنادَهُ وحَدیثَهُ فی کتابِ إغاثةِ الداعی…» [۱]
«یادآوریِ دعایی دیگر برای مصحف شریف؛ در کتاب اغاثةالداعی حدیث و سند این دعا را ذکر کردیم…»
کسانی که به روایت امالی شیخ طوسی قدّسسره اشکال کردهاند، این حدیث را نیز غیر معتبر میدانند؛ میگویند: کتاب اغاثةالداعی در دسترس نیست و طبعا برای این نقل اقبال الاعمال، سندی در اختیار نیست، بنابراین مرسله است و اعتبار ندارد.
این روایت در منابع دیگری هم نقل شده است که در ادامه، ذکر خواهد شد.
روشهای اعتبارسنجی حدیث
در میان عالمان شیعه، برای اعتبارسنجی حدیث، دو روش وجود دارد:
روش اول: وثوق صدوری
در این روش، برای معتبر بودن یک روایت، به مجموع عواملی که باعث میشود به مفاد آن روایت اطمینان پیدا کنیم، توجه میشود. یکی از آن عوامل، مورد وثوق بودن راویان و اعتبار سندی است؛ برای این منظور، کتابهای معتبر رجالی، مورد توجه فقیه است. عامل مهم دیگر، هماهنگی روایت با آیات و روایاتی است که صدور آن از معصومین علیهمالسلام مورد اطمینان باشد. شهرت روایی و فتوایی و شواهد و قرائن تاریخی نیز از جملهی این عوامل است. وثوق صدوری روشی است که اصحاب امامان علیهمالسلام و غالب فقهای شیعه در قرنهای متمادی آن را ملاک اعتبار حدیث قراردادهاند.
روش دوم: وثوق سندی
در این روش، تنها ملاک برای اعتبار یک روایت، اعتبار سند آن است، بهطوری که اگر در بین راویان یک حدیث، حتی یک راویِ غیر ثقه وجود داشته باشد، آن حدیث از اعتبار ساقط خواهد شد. سایر قرائن و شواهد برای اعتبار حدیث، در این رویکرد، مورد توجه نیست. این روش در میان فقهای شیعه، طرفداران کمی دارد.
با دلایل متعددی که این مقال، مجال طرح آن را ندارد، روش دوم یعنی وثوق سندی، روش صحیحی نیست. راه درست، همان راهی است که هم اصحاب امامان علیهمالسلام و هم بیشتر فقهای شیعه پیمودهاند که همانا اعتبار حدیث با وثوق صدوری است.
این، همان روشی است که عاقلان، در برخورد با یک خبر، از آن تبعیت میکنند. گاهی ممکن است یک خبر را، شخصی بسیار مورد اعتماد نقل کند، اما قرائن اطمینانآور، خلاف آن مطلب را اقتضا نماید؛ روشن است که عُقلا در اینجا، گرچه آورندهی خبر را کاملا، ثقه میدانند، اما بر اساس آن شواهد اطمینانآور، نمیتوانند آن خبر را بپذیرند. در نقطهی مقابل هم گاهی ممکن است، شخصی که قابل اعتماد نیست، خبری بیاورد، اما قرائن بیرونی، همگی راستی آن خبر را تأیید نمایند؛ بدیهی است که در این فرض، عاقلان، خبرِ آن شخص غیر ثقه را میپذیرند.
شواهد مستند بودن قرآن برسرگرفتن
۱. مشروعیت توسل به اهلبیت علیهمالسلام
با استناد به آیات قرآن و روایات متواتر، باور شیعیان این است که توسل به اهلبیت علیهمالسلام، بهترین راه برای تقرب، به ساحت قدس ربوبی است. هنگامی که قرآن بر سر میگیریم نیز، برای درخواست حاجت از خداوند متعال، معصومین علیهمالسلام را واسطه قرار میدهیم و به آن ذوات مقدسه توسل میجوییم.
این توسل، سیرهی خود اهلبیت علیهمالسلام بوده است و آن را به شیعیان هم تعلیم فرمودهاند. در روایتی که ثقةالاسلام کلینی قدّسسره در کافی آورده است میخوانیم:
«…عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ إِنِّی کُنْتُ أَسْمَعُ أَبَا عَبْدِ اللَّه ع أَکْثَرَ مَا یُلِحُّ بِه فِی الدُّعَاءِ عَلَی اللَّه بِحَقِّ الْخَمْسَةِ یَعْنِی رَسُولَ اللَّه ص وأَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وفَاطِمَةَ والْحَسَنَ والْحُسَیْنَ» [۲]
«… از داود رقّی نقل شده است که گفت: من میشنیدم، در بیشتر مواردی که امام صادق علیهالسلام در دعا، بر خداوند اصرار میورزید، به حق پنجتن یعنی رسول خدا، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام بود.»
با توضیحی که گذشت، دیگر اعتنا نمیکنیم به سخن کسی که میگوید:
«بسیار مستبعد است که امام جعفر صادق (ع) به اصحابش فرموده باشد در شب قدر بجای خواندن خدایی که از رگ گردن به شما نزدیکتر است، برای برآوردن حاجتتان ده بار بگویید الهی بجعفر بن محمد.» [۳]
۲. روایات متعدد، برای توسل به یکایک معصومین علیهمالسلام
شیخ صدوق قدس سره در من لا یحضره الفقیه، شیخ مفید قدس سره در مقنعه و شیخ طوسی قدس سره در تهذیب و مصباح المتهجد، از حضرت امام صادق علیهالسلام، دستوری برای طلب حاجت نقل کردهاند؛ در آن روایت پس از سفارش به روزه و نماز، دعایی نقل شده است که بخشی از آن در زیر میآید:
«ثم قل: اللهم إنی حَلَلْتُ بِساحَتِکَ … فَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ … ، وَأَسْأَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذی جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَالْأَئِمَّةِ وَتُسَمّیهِمْ إِلی آخِرِهِمْ …» [۴]
«سپس بگو: خدایا! من در حریمت فرود آمدهام … پس از تو درخواست میکنم به نامت! … و از تو درخواست میکنم به حقی که نزد محمد صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام قراردادی ـ و امامان را تا آخرینشان نام میبری …»
نکتهی قابل توجه این است که این روایت علاوه بر اعتبار نقلِ آن در منابع اصلی و متقدم، دارای سندی صحیح و متصل است.
روایت دیگر را شیخ طوسی قدّسسره در مصباح المتهجد از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است. در آن روایت آن حضرت میفرماید:
« … وَلْیَقُلّ فی دُعائِهِ :… یا حَیُّ لا إِلهَ إِلّا أنتَ ، بِمحمد یا الله ! بعلی یا الله ! بفاطمة یا الله ! بالحسن یا الله ! بالحسین یا الله ! بعلی یا الله ! بمحمد یا الله ! صلوات الله علیه وعلیهم أجمعین … ، قال الحسن بن محبوب : فَعَرَضْتُهُ علی أبی الحسن الرضا علیه السلام فزادنی فیه :بجعفر یا الله ! بموسی یا الله ! بعلی یا الله ! بمحمد یا الله ! بعلی یا الله ! بالحسن یا الله !بحجتک ثم خلیفتک فی بلادک یا الله! … » [۵]
«… و باید در دعایش بگوید: ای خدای زنده! هیچ معبودی بهجز تو نیست؛ به محمد، ای خدا! به علی، ای خدا! به فاطمه، ای خدا! به حسن، ای خدا! به حسین، ای خدا! به محمد، ای خدا، به علی، ای خدا! … حسنبن محبوب گفت: این دعا را به ابوالحسن الرضا علیهالسلام عرضه کردم، آن حضرت در آن اضافه کردند: به جعفر، ای خدا! به موسی، ای خدا! به علی، ای خدا! به محمد، ای خدا! به علی، ای خدا! به حسن، ای خدا! به حجتت و سپس خلیفهات در سرزمینهایت، ای خدا! …»
این نقلها نشان میدهد که در روایات معتبر اهلبیت علیهمالسلام، نام امامان علیهمالسلام در کنار نام پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و همچنین در کنار نام مقدس خداوند متعال، ذکر شده است و از این جهت اشکالی به روایت مورد بحث ما نیست.
3. نقلهای مختلف از امامان علیهمالسلام
روایت قرآن برسرگرفتن در منابع مختلف، علاوه بر امام صادق علیهالسلام، از امام کاظم، امام رضا و معصومین علیهم السلام نقل شده است:
سیدبن طاووس قدّسسره در اقبال الاعمال پس از نقل حدیث از امام صادق علیهالسلام، همین حدیث را با اختلاف اندک از قول علیبن یقطین از حضرت امام کاظم علیهالسلام نقل کرده و مانند روایت قبلی، سند حدیث را به کتاب إغاثة الداعی ارجاع داده است. [۶]
شیخ طبرسی قدّسسره در مکارم الاخلاق، این حدیث را از حضرت امام رضا علیهالسلام نقل کرده است. [۷]
قطبالدین راوندی قدّسسره در کتاب دعوات، این حدیث را از معصومین علیهمالسلام نقل کرده است. [۸]
این تنوع نقل، نشان میدهد، قرآن برسرگرفتن یک سنت شناختهشده در اعصار مختلف بوده است و نقل این حدیث، از امامان متعدد علیهمالسلام، بر اعتبار آن میافزاید.
4. جایگاه بلند شیخ الطائفه قدّسسره
یک شاهد دیگر این است که روایت قرآن برسرگرفتن در کتاب ارزشمند امالی شیخ الطائفه، ابوجعفر، محمدبن حسن طوسی قدس الله سره آمده است. گرچه در روش وثوق سندی، به کتاب و منبع اهمیتی داده نمیشود، اما در روش وثوق صدوری، ذکر حدیث، در منبع معتبر، یکی از قرائن اعتبار حدیث است.
استوانهی بزرگ علمی شیعه، شیخ طوسی قدّسسره در ۴۶ مجلس، ۱۵۳۷ روایت را از میان هزاران حدیث برگزیده و برای شاگردان خود، از جمله فرزندش ابوعلی املاء کرده است. جای بسی اندوه است که بعضی تازه از راه رسیده، به بهانهی پیراستن دین از خرافات، بگویند حدیث قرآن برسرگرفتن، جعلی و ساختگی است. آیا شیخ طوسی قدّسسره، حدیث سره از ناسره را تمیز نمیداده است؟! شخصیت بزرگی که از کتب رجالی قدیم، سه کتاب مهمِ ـ رجال و فهرست طوسی و رجال کَشّی ـ از او به جا مانده است و به احوال راویان حدیث، بسیار بیشتر از ما آگاه بوده است، چگونه ممکن است در سند این روایت در امالی، نام محمدبن سلیمان دیلمی را ببرد و با علم به غیر موثّق بودن راوی، یک حدیث ساختگی و جعلی را در مجلسی برای شاگردانش املاء نماید؟!
البته، درست است که باید به سند حدیث، توجه کرد، اما این روش صحیح نیست که برای معتبر دانستن حدیث، فقط سند را ملاک قرار دهیم و سایر قرائن و شواهد، از جمله روایات همسو و منبع نقل حدیث را نادیده بگیریم.
نکتهی مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که در روش توثیق سندی، اینگونه نیست که سخن یک عالم رجالی در مورد یک راوی، قابل خدشه نباشد. علم رجال، بستری برای جرح و تعدیل است؛ ممکن است، عالمی رجالی، یک راوی را اهل غلوّ بداند، اما از نظر عالم رجالیِ دیگر، آن راوی، اهل غلوّ نباشد و به روایاتش اعتماد شود.
جالب توجه است که فقیه و اصولی بزرگ: وحید بهبهانی قدّسسره، در تعلیقهای که بر کتاب رجالی منهج المقال نوشته است، محمدبن سلیمان دیلمی و پدرش، سلیمان را اهل غلو نمیداند؛ او برای اثبات مدعایش به روایات آنان در کتب روایی اشاره میکند که بر خلاف غلو است. [۹]
5. جایگاه رفیع سیدبن طاووس قدّسسره
سیدبن طاووس قدّسسره روایت قرآن برسرگرفتن را در کتاب اقبال الأعمال نقل کرده است. در آن نقل میگوید این روایت و سند آن را در کتاب اغاثة الداعی ذکر کردهام. از این عبارت معلوم میشود که از نظر آن عالم بزرگ، روایت قرآن برسرگرفتن مسند و قابل اعتماد است.
یادآوری این نکته لازم است که سیدبن طاووس قدّسسره، مانند دیگر عالمانِ بزرگ شیعه، در مورد نقل روایات بسیار دقیق بودهاند و اینگونه نبوده است که بدون تحقیق و بدون اطمینان به صدور، حدیثی را نقل کنند. سیدبن طاووس این روش دقیق خود را در آغاز کتاب فلاح السائل توضیح داده است. [۱۰]
اکنون با توجه به مقام والای سیدبن طاووس قدّسسره که بنا بر نقل علامهی مجلسی قدّسسره مورد تجلیل شاگردش:علامهی بزرگوار حلّی قدّسسره واقع شده است [۱۱] و دیگر عالمان، از جمله،خود علامهی مجلسی قدّسسره هم، مقام بلند او را ستودهاند، آیا انصاف است که روایت قرآن برسرگرفتن را، ساخته و پرداختهی رمّالان و دعانویسان بدانیم؟!
تصریح به نام امامان علیهم السلام
برخی برای اشکال به روایت نقل شده از امام صادق علیهالسلام دربارهی قرآن برسرگرفتن، گفتهاند:
«یقیناً در زمان امام صادق (ع) اسم شش امام بعدی غیر از امام کاظم (ع) بر زبان ایشان رانده نشده است و اصحاب ایشان از نام ائمهی بعدی اطلاع نداشته اند.» [۱۲]
این سخن، آنهم با چنین قاطعیتی، بسیار شگفتآور است!
یکی از دلایلی که نشان میدهد، نام امامان علیهمالسلام در زمان امام صادق علیهالسلام بیان شده، حدیث لوح است. این حدیث را ثقةالاسلام کلینی در کافی با سند صحیح و متصل، از ابا بصیر و او از امام صادق علیهالسلام نقل میکند. در حدیث لوح نام یکایک امامان علیهمالسلام برده شده است. [۱۳]
علاوه بر ثقةالاسلام کلینی قدس سره، عالمان دیگری نیز حدیث لوح را معتبر دانسته و آن را در کتاب خودشان با همان إسناد و یا إسناد دیگر نقل کردهاند: نعمانی در کتاب الغیبة [۱۴] ، شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا علیهالسلام و کمال الدین [۱۵] ، شیخ مفید در کتاب اختصاص [۱۶] و شیخ طوسی در کتاب الغیبة [۱۷] .
دانشمند و فقیه بزرگوار، آیت الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر، ۶۷ روایت از منابع روایی شیعه و اهل تسنن نقل کرده که در همهی آنها نام دوازده امام علیهمالسلام برده شده است. [۱۸]
نتیجه
قرآن برسرگرفتن برای طلب حاجت از خداوند متعال و واسطه قراردادن معصومین علیهمالسلام در پیشگاه خداوند متعال بر اساس روایات، عمل عبادی مشروع و مطلوبی است. جعلی خواندن روایت قرآن برسرگرفتن و بدعت دانستن آن، رویکردی غیر علمی است. حتی کسانی که روش توثیق صدوری را درست ندانند و اعتبار سندی را ملاک قرار دهند نیز نمیتوانند این روایت را جعلی بدانند؛ نهایت آن است که روایت را معتبر ندانند و قرآن بر سرگرفتن به قصد رجاء را توصیه کنند، نه اینکه آن را بدعت بدانند.
سید مهدی محمودی
چهارشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
پینوشت:
1.إقبال الأعمال: ج 1، ص 346-347.
2.الکافی: ج 2، ص 580.
3.مقالهی یکی از روشنفکران که با عنوان “تأملی در ادعیه مشهور ماه رمضان” منتشر شده است.
4.من لا یحضره الفقیه: ج 1، ص 556 – 557؛ المقنعة: ص، 220 – 222؛ تهذیب الأحکام: 3، ص 183-184؛ مصباح المتهجد: ص 530-532.
5.مصباح المتهجد: ص 423-424.
6.إقبال الأعمال: ج 1، ص 346-347.
7.مکارم الأخلاق: ص 326-327.
8.الدعوات: ص 57-58.
9.منهج المقال: ج ۶، ص ۷۵.
10.فلاح السائل: ص 9-12.
11.بحارالانوار: ج ۸۸، ص ۲۴۸.
12.مقالهی یکی از روشنفکران که با عنوان “تأملی در ادعیه مشهور ماه رمضان” منتشر شده است.
13.الکافی: ج ۱، ص ۵۲۷.
14.. الغیبه، ص ۶۲.
15.عیون أخبارالرضا علیهالسلام: ج ۱، ص ۴۱؛ کمال الدین: ج ۱، ص ۳۰۸.
16.الاختصاص: ص ۲۱۰.
17.الغیبه: ص۱۴۳.
18.منتخب الأثر: ج ۲، ص ۲۱ تا ۱۰۹.
دیدگاهتان را بنویسید