امین، امانت‌دار وقت شما...1403-09-02
اشتراک گذاری:

روش های زمینه ساز تربیت فرزند از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام

تربیت، امری حیاتی و سرنوشت ساز برای بشر میباشد و پایه و مایه هر گونه رشد، حرکت و پیشروی و تداوم آن است. در سایه تربیت است که انسان حال و هوای انسانی و رنگ انسانیت پیدا میکند و از موجودی صرفا زیستی، فردی اخلاقی و انسانی می شود. برنامه های امروز بشر در تربیت انسانها نمیتوانند کارآمد باشند، بدان خاطر که دچار محدودیت و نارساییها هستند. در علم امروزی، آینده نگری، بیش یا کم دچار تعصبات و اسارت عواطف و گرفتار خواسته ها و تمایلات نفسانی است. اصلاح فرزندان در شرایط متحول و پرتلاطم امروزی و نارسایی گوناگون جز از تأسی به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) امکانپذیر نیست. چنین برنامه ریزی و طراحی در عرصه وجود تنها از آن خداوند است که راه و رسم سعادت بشر را میتواند برنامه ریزی و تدوین کند و از طریق وحی به نماینده خود اعلام کرده است. در این تحقیق سعی بر این است که از طریق ارائه نمونه های عینی تربیتی از رفتار آن بزرگواران از سیره تربیتی اهل بیت(ع) نسبت به فرزندان خویش آشنا شویم.

معنای روش

١. روش در لغت : روش معادل کلمه انگلیسی «Method»، در لغت به معنای طرز، طریقه، قاعده، شیوه، سبک، رسم، آئین میباشد.[1]

٢. روش در اصطلاح: روش در اصطلاح نیز به چند معنا از جمله به معانی زیر آمده است:

– راه منظم و سیستماتیک بررسی حقائق و مفاهیم.[2]

– تعیین طریق انجام فعالیت یک امر.[3]

– راهی که به منظور دست یابی به حقیقت در علوم باید پیمود.[4] بعضی روش را اعم از فن و اصل دانسته اند. بعضی نیز اصول را اعم از روش میدانند. «در تحقیقات اجتماعی هر روش یعنی راه و شیوهای که در شناخت پدیدههای اجتماعی اتخاذ میشود از فنونی چند تشکیل میگردد».[5]

مراد ما در این تحقیق به طور کلی، شامل اصول و روش، هر دو، می شود. تربیت دارای مبانی، اهداف، اصول و روشها است که در این میان اصول و روشها از اهمیت خاصی برخوردار است. روشها در حقیقت مکانیزمها و شیوههای ایجاد یا تغییر رفتار و خصوصیات متربیاند.

روش های زمینه ساز

انسان به سبب اتحاد نفس و بدن در وضعیت های مختلف محیطی در معرض حالات، احساسات و افکار معینی قرارگرفته و از شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی تأثیر میپذیرد. برای زدودن پارهای از حالات و رفتارهای نامطلوب و نیز برای ایجاد حالات و رفتارهای مطلوب در انسان، باید به دست کاری شرایط محیطی او پرداخت. انتخاب و تنظیم زمینه ها و شرایط به مثابۀعاملی(تسهیل کننده) هستند که امکان شکل گیریها و شکل دهیهای مطلوب را بالا میبرد.[6]

هر جا که امکان لغزشی هست اعم از لغزشهای اخلاقی، عقیدتی و اجتماعی باید از شیوه پیشگیری استفاده شود. طبق روش زمینه ساز، مربی باید به نگاهی بلند پیشاپیش موقعیت هایی را که متربی در آن قرار خواهد گرفت درنظر آورد و آثار موقعیت های مزبور را بر روی او مورد ارزیابی قرار دهد و بر اساس این ارزیابی به طور مقتضی در شرایط اولیه دست ببرد. در زمینه سازی باید به همه جنبه های کودک توجه شود هم به مسائل آموزشی هم به مسائل پرورشی، رسول اکرم(ص) در مورد نخستین تعلیم به کودک فرمودند: (نخستین کلمه ای که بر زبان کودک میگذارید باید کلمه لااله الا الله باشد.[7]) البته نباید این کلمه را به لقلقه زبان به او یاد داد، بلکه

باید کاری کرد که در اعماق دل و جانش نفوذ کند و به لوازم آن تن دهد و باید آثار وحدت خدا را در موجودات مختلف به او نشان داد. یکی از جنبه های مهم روش زمینه سازی به خصوص در هفت سال اول، تأمین سلامتی بدن کودک و مراقبت از آن است. بیماریهای مختلف در سالهای اولیه میتواند مبدأ آسیب های جدی بدنی و در پی آن روانی شود. عدم خواب کافی، خوراک، بهداشت کودک همه به مقتضای این روش، باید مورد توجه و جبران قرار گیرد.

روشهای زمینه ساز را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:

١. روشهای زمینه ساز قبل از تولد

٢. روشهای زمینه ساز بعد از تولد

روشهای زمینه ساز قبل از تولد

مراد از روشهای زمینه ساز قبل از تولد مواردی است که در ایجاد و تربیت فرزند قبل از تولد و به خصوص از منظر وراثت تأثیرگذار است.

١. انتخاب همسر

یکی از مسائل تأثیرگذار، خصوصیاتی است که از پدر و مادر به فرزندان منتقل میشود.

پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) قانون وراثت را یک اصل مهم و از سنن تغییرناپذیر الهی میدانند. از این رو آنان در زمان انتخاب همسر به فکر جایگاه مناسب برای فرزند هستند تا از این طریق ویژگیهای خوب و پسندیده به فرزند منتقل شود.

برای نمونه افراد زیادی به انگیزه های مختلف تنها یادگار پیامبر گرامی اسلام(ص) را از وی خواستگاری کردند. پیامبر(ص) با بیان این جمله که «متنظر قضای الهی میمانم» دست رد به سینه هر کدام زد.[8]

در پاسخ علی ع، پیامبرخدا(ص) فرمود: «یا علی انه قد ذکرها قبلک رجال فذکرت ذلک لها فرایت الکراهة فی وجهها و لکن علی رسلک حتی اخرج الیک؛ یا علی، پیش از تو کسان دیگری نیز فاطمه را از من خواستگاری کردهاند و من خواست آنها را به فاطمه عرضه داشتم، اما کراهت را در چهره او دریافته ام، ولی صبر کن تا باز گردم»[9] پیامبر(ص) پس از مطرح کردن خواست علی(ع) با دخت گرامی خویش، همین که سکوت و عدم اعراض و کراهت او را دید، با خوشحالی بانگ الله اکبر برآورد و فرمود: «سکوتها اقرارها؛ سکوت زهرا، علامت رضایت و خواست اوست».[10]

درباره گزینش همسر و ملاکهای آن از سوی معصومان تأکید فراوانی شده است، از جمله: «انظر أین تقع نفسک و من تشرکه فی مالک و تطلعه علی دینک و سرک و امانتک؛ نگاه کن که وجود و هستی خود را کجا قرار میدهی و چه کسی را شریک زندگی، محرم راز و امانت دار خود قرار میدهی»[11] پیامبر اسلام ص، درباره معیارهای قابل تشخیص در انتخاب همسر میفرماید: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه، إن لاتفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر؛ هرگاه خواستگاری برای شما آمد که از خو و دینداریاش خرسند بودید، با او پیوند زناشویی برقرار کنید. اگر از ازدواج سرپیچی کنید، در زمین فساد بزرگ ایجاد میشود.»[12]

اهمیت انتخاب همسر به دلیل تأثیرفوق العاده آن در نسل است زیرا وراثت باعث انتقال خلقیات و ملکات روحی از والدین به فرزندان میگردد به همین جهت در سیره و روش پیشوایان دین به آن توجه شده است.

حضرت علی(ع) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) هنگامی که قصد ازدواج کرد به سراغ برادر خویش عقیل که در علم انساب تخصص داشت میرود و از او میخواهد همسری را برایش بجوید که از شجاعان زاده شده باشد تا فرزند شجاع و دلیر برایش بیاورد.[13] هم چنین امام سجاد(ع) نیز یکی از بهترین فرزندان امام مجتبی(ع) را بر همسری برمیگزیند و از او باقرالعلوم(ع) متولد میشود. بنابراین اهمیت مسئله انتخاب همسر در سیره ائمه اطهار(ع) روشن است. امام علی النقی(ع) که در سامراء زندگی میکردند بشر بن سلمان را به بغداد فرستادند تا کنیزی پاک طینت را خریداری کنند تا او را به همسری فرزند خویش امام حسن عسکری(ع) در آورند و از او آخرین حجت حق امام مهدی(ع) متولد شد.[14] امیرالمؤمنین(ع) بیشتر دختران خود را به عقد ازدواج برادرزاده هایش فرزندان عقیل مانند حضرت مسلم، عبدالله، محمد و عبدالرحمن درآورد و دخترش حضرت زینب را همسر برادرزادهاش عبدالله بن جعفر نمود. حضرت ابوالفضل با لبابه دختر عبدالله بن عباس ازدواج کرد، چند پسر امام حسن(ع) با دختران امام حسین(ع) ازدواج کردند مانند حسن مثنی که با فاطمه بنت الحسین(ع) ازدواج کرد، عبدالله بن حسن(ع) با سکینه ازدواج کرد.[15] حضرت علی اکبر با دختر عمویش یعنی دختر امام حسن(ع) ازدواج نمود بنابراین اکثر ازدواج امامان و امامزادگان فامیلی بود زیرا افراد شایسته در بنیهاشم فراوان بودند.

٢. آداب معاشرت با همسر

رعایت آداب معاشرت یکی از اموریست که زمینه مناسبی را برای تربیت فراهم میکند. از سیره معصومان(ع) استفاده میشود که چگونگی آمیزش زن و شوهر تأثیری مستقیم در روح و جسم فرزند دارد. پیامبر اکرم(ص) در وصیت خود به حضرت علی(ع) میفرماید: «یا علی لا تجامع امراتک فی اول الشهر و وسطه و آخره فان الجنون و الجذام و الخبل یسرع الیها و الی ولدها؛ یا علی در اول، وسط و آخر ماه با همسرت هم بستر مشو زیرا احتمال جنون، جذام و فساد اعضا و عقل او و فرزندش در این روزها زیادتر است»[16]

ای علی ع! به هنگام آمیزش سخن مگو! بعد از ظهر با همسرت نزدیکی مکن، ای علی ع! با هوس به زنی غیر همسر خود، با زن خویش آمیزش مکن، ای علی ع! هر کس جنب با همسر خویش در بستر باشد نباید قرآن تلاوت کند، ای علی ع! با همسرت نزدیکی مکن، مگر آن که هر کدامتان دستمالی داشته باشید، خود را با پارچه ای مشترک پاک نکنید، ای علی ع! ایستاده با همسرت نزدیکی مکن، ای علی ع! در شب عید قربان با همسرت نزدیکی مکن، ای علی ع! زیر درخت میوه ده با همسرت آمیزش مکن.[17] ای علی ع! بر تو باد آمیزش در شب دوشنبه؛ چرا که اگر میانتان فرزندی تقدیر شود، حافظ کتاب خدا و خرسند به تقدیر خداوند خواهد بود.[18] در پایان سفارشها پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «یا علی احفظ وصیتی هذه کما حفظتها عن اخی جبرائیل؛ یا علی این وصیت مرا حفظ [و به آن عمل] کن، چنان که من آن را از برادرم، جبرئیل حفظ کردم [و آموختم]»[19]

رعایت آداب معاشرت زمینه مناسبی را برای تربیت فرزند فراهم میکند چرا که چگونگی آمیزش زن و شوهر تأثیر مستقیم در روح و جسم فرزند دارد. ذکر نام و یاد خدا، با وضو و طهارت بودن و دعا کردن قبل از آمیزش، موجب جلوگیری از دخالت شیطان در انعقاد نطفه میشود و نکته دیگری که در حین آمیزش به آن تأکید شده است این بود که آمیزش باید با آرامش قلب و اعصاب راحت صورت پذیرد، تا نطفه بدون اضطراب در رحم قرار گیرد.

٣. تغذیه مادر (روزی حلال)

غذای حلال در هنگام تشکیل نطفه تأثیر عجیبی روی فرزند دارد. در باره انتقال نور زهرا(ع) به حضرت خدیجه ع؛ دستور داده شد که حضرت رسول خدا(ص) از مردم کناره گیری نماید، به همین جهت پیامبر(ص) چهل شبانه روز به کوه حراء رفت.[20] از این گزارش تاریخی استفاده میشود که غذای حلال و حرام تأثیر فوق العادهای دارد.

خوردن غذای حرام نیز دارای آثار سوء فراوان می باشد. چنانچه غذای حرام در شقاوت اولاد تأثیر عجیبی دارد. در روز عاشورا وقتی سنگ به پیشانی امام حسین(ع) زدند، حضرت زینب(ع) پرسید: برادر! مگر خودت را معرفی نکردی؟ فرمود: چرا، خودم را معرفی کرده بودم، اما چون شکم هایشان از حرام پر شده است، حرف حق در آنها تأثیر ندارد.[21]

روشهای زمینه ساز بعد از تولد

بعد از تولد فرزند وظایفی را برای والدین و اطرافیان کودک ایجاب میکند که در این بخش بدان پرداخته شده است:

١. نگرش به فرزند

در دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) پدر و فرزند اتحاد وجودی دارند و جدایی بین آنان نیست. حیات فرزند حیات پدر و مرگ او مرگ پدر به شمار میرود و فرزند اقتدار وجود پدر است به همین خاطر امیرالمؤمنین(ع) خطاب به فرزند عزیزشان امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند: «حتی کأن شیئا لو اصابک اصابنی و کأن الموت لو اتاک اتانی؛ اگر درد، رنج یا حادثه ای برای تو پیش آید، گویا برای من پیش آمده است و اگر مرگ به سراغ تو بیاید گویا به سراغ من آمده است»[22] در منطق امیرالمؤمنین(ع) فرزند تمام وجود آدمی و مظهر و نمایشگر اوست از این رو میفرمایند: «وجدتک بعضی، بل وجدتک کلی؛ تو را جزئی از خودم بلکه همه وجود خویش یافتم»[23] ایشان هم چنین میفرماید: «فعنانی من امرک ما یعنینی من أمر نفسی، فکتبت إلیک کتابی هذا، مستظهرا به… ؛ من به کار تو همان توجه را دارم که به کار خویش، و این نامه را به تو نگاشتم تا از آن در تربیتت مدد گیرم»[24]

امیرالمومنین(ع) در این فرمایش نورانی خویش موقعیت و جایگاه فرزند را بیان فرمودند و فرزند را تمام وجود خود و مظهر و نمایشگر خود بیان کردند و بر طبق آن درباره آینده فرزند تصمیم میگرفتند، ائمه اطهار(ع) نسبت به غرایز، روحیات، عواطف، احساسات و نیازهای مختلف فرزندان، آشنایی کامل داشتند و با توجه به این شناخت و درک در همه آن ابعاد برنامه ریزی میکردند. دانستن این که ائمه اطهار(ع) چگونه به استقبال فرزندان میرفتند و چه برنامه هایی را برای آنان تدارک میدیدند بسیار حائز اهمیت است.

٢. پوشش نوزاد (رنگ قنداقه نوزاد)

معصومان(ع) نوزاد را با لباس سفید میپوشاندند و از پوشیدن لباس زرد نهی میکردند.

اسماء بنت عمیس نقل میکند: «فلما ولد الحسن جاء النبی(ص) فقال: یا اسماء هاتی ابنیی؛ فدفعته الیه فی خرقته صفراء فرمی بها البنی(ص) و قال: یا اسماء الم اعهد الیکم ان لا تلقوا المولود فی خرقة صفراء؟ فلففته فی خرقة بیضاء؛ زمانی که امام حسن(ع) متولد شد، پیامبر(ص) به من گفت: اسماء فرزندم را بیاور. من او را در حالی که با پارچه زردی پوشانده بودم به آن حضرت دادم، پیامبر(ص) پارچه زرد را کنار انداخت و به من گفت آیا به شما سفارش نکرده بودم که نوزاد را با پارچه زرد نپوشانید؟ آنگاه پیامبر(ص) امام حسن(ع) را با پارچه سفید پوشاند.»[25]

هم چنین علی بن میثم از پدرش و او نیز از مادرش نقل میکند که: از نجمه مادر امام رضا(ع) شنیدم که میگفت: وقتی امام رضا(ع) به دنیا آمد او را در پارچه سفیدی پیچیدم و به موسی بن جعفر(ع) دادم[26]

در روایات سر آن بیان نشده است، البته امروزه علم روان شناسی تأثیر گذاری این رنگ ها بر کودک را تأیید میکند؛ زیرا رنگ ها دارای خصیصه های خاصی هستند به عنوان مثال رنگ سفید اشاره به صداقت، پاکیزگی، صمیمیت و ملایمت دارد، سفید رنگ خستگی گیر و انرژی بخش است؛ اگر چه تأثیر رنگ لباس بر نوزاد انکار ناپذیر است ولی در نوع کیفیت آن داوری قطعی نمیتوان کرد.[27]

٣. اذان و اقامه در گوش نوزاد

یکی از ابزارهای مهم که خداوند به انسان عطا کرده است، قوت شنوایی است. بیشترین انتقال مفاهیم از این طریق انجام میپذیرد؛ اذان و اقامه که عبارت است از شهادت به توحید، نبوت و امامت و فراخوان به سوی فلاح وخیر عمل، حالتی از آرامش را به شنونده القاء میکند.

در سیره عملی معصومین(ع) آماده است که آنان در گوش نوزادان خود اذان و اقامه میگفتند امام سجاد(ع) میفرمایند: «إن النبی(ص) اذن فی اذن الحسین بالصلاة یوم ولد؛ هنگامی امام حسین(ع) متولد شد پیامبر(ص) در گوش او اذان گفت.»[28] نجمه مادر امام رضا(ع) درباره ولادت فرزندش چنین میگویند: «لما ولد الرضا(ع) ناولته موسی(ع) فی خرقته بیضا فاذن فی اذنه الایمن و اقام فالیسر؛ هنگامی که امام رضا(ع) متولد شد. موسی بن جعفر(ع) او را در پارچه سپیدی پیچاندند، آنگاه در گوش راست او اذان و در گوش چپ اقامه خواند.»[29]

سر اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد در روایت بیان شده است. امام علی(ع) میفرماید: «و لما حضرت ولاده فاطمۀ قال رسول الله(ص) لاسماء بنت عمیس و ام سلمه: احضراها فاذا وقع ولدها و استهل فاذنا فی اذنه الیمنی و اقیما فی اذنه ایسری فانه لا یفعل ذلک بمثله الاعصم من الشیطان؛ زمانی که زایمان حضرت زهرا(ع) فرا رسید. پیامبر(ص) به اسماء بنت عمیس و ام سلمه فرمود: بر بالین حضرت فاطمه(ع) حاضر شوید و وقتی فرزند متولد شد در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویید زیرا اگر چنین کنید از شیطان در امان خواهد بود.»[30]

پیامبر(ص) به امام علی(ع) سفارش میکند: «اذا ولد لک غلام او جاریه فاذن فی اذنه الیمینی و اقم فی الیسری، فانه لا یضره الشیطان ابدا؛ هر گاه صاحب دختر یا پسری شدی، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگو که اگر چنین کردی هرگز شیطان به او ضرری نخواهد رساند.»[31] معصومان(ع) با این عمل مبانی اعتقادی خویش را برای آنان ترسیم نموده آنان را از شر شیطان بیمه میکردند چون هر جا خدا باشد اهریمن جایی ندارد.

٤. کام برداشتن

از دیگر آدابی که معصومان(ع) در آغاز تولد فرزند رعایت کردهاند، برداشتن کام نوزاد است. کام برداشتن بدین معنا است که مقداری خرمای نرم و ملایم را به حلق کودک بریزند.[32]

معصومان(ع) به این سنت عمل میکردند. امام صادق(ع) از امام علی(ع) نقل میکند که : «حنکوا اولادکم بالتمر، فکذا افعل رسول الله بالحسن(ع) و الحسین ع؛ کام فرزندانتان را با خرما بردارید. زیرا پیامبر(ص) با حسن(ع) و حسین(ع) چنین کرد.»[33]

از نجمه مادر امام رضا(ع) روایت شده است : «لما ولد الرضا(ع) نولته موسی(ع) فی خرقته بیضاء، فأذن فی اذنه الأیمن و اقام فی الأیسر و دعا بماء الفرات فهنکه به ثم رده إلی فقال: خذیه فانه بقیة الله فی ارضه؛ وقتی علی بن موسی الرضا(ع) متولد شد نوزاد را در پارچه ای سفید پیچیده به امام کاظم(ع) دادم، ایشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند، سپس آب فرات طلبیده، و با آن آب کام او را برداشتند، سپس او را به من بازگردانده، فرمودند: او را بگیر، او «بقیة الله» در زمین است»[34]

در روایات کام برداشتن با برخی چیزها فوایدی ذکر شده است. امام صادق(ع) کام برداشتن با آب فرات را موجب دوستی اهل بیت(ع) میدانند: «ما اظن احدا یحنک بماء الفرات الا احبا اهل البیت(ع) یا «الا کان لنا شیعة؛ گمان نمیکنم که کام کسی با آب فرات برداشته شود مگر آن که دوستدار اهل بیت(ع) یا از شیعیان نباشد»[35]

امام صادق(ع) کام برداشتن با تربت امام حسین(ع) را موجب ایمنی فرزند میدانند. «حنکوا اولادکم بتربۀ الحسین(ع) فانه امان؛ کام فرزندانتان را با تربت امام حسین(ع) بردارید که ایمنیبخش است»[36] کام برداشتن پس از تولد از سیره معصومان(ع) است و آثار جسمی و معنوی برای کودک دارد اگر چه تمام آثار آن برای ما روشن نیست.

٥. نام گذاری

در سیره معصومان(ع) نخستین هدیه و یکی از مهم ترین حقوق فرزند انتخاب نام نیکو برای او است. پیامبر(ص) میفرمایند: «إن اول ما ینحل احدکم ولده، اسم الحسن، فلیحسن احدکم اسم ولده؛ اولین هدیه شما به فرزندتان، نام نیکو است. از این رو هر یک از شما نام نیکو برای فرزندش انتخاب کند»[37]

پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «ان ریحانتی الحسن و الحسین سمیتها باسم سبطی بنی اسرائیل شبرا و شبیرا؛ حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من است که نامهای فرزندان بنی اسرائیل را بر آنها نهادم؛ آن نامها شبر و شبیر بود»[38]

امام صادق(ع) میفرمایند:«لایولد منا ولد الا سمیناه محمدا فاذا مضی سبعة ایام فإن شئنا غیرنا، ان شئنا ترکنا؛ هیچ پسری برای ما متولد نمی شود، مگر این که نام او را محمد میگذاریم، وقتی هفت روز از ولادت وی گذشت اگر خواستیم نام او را تغییر میدهیم و اگر خواستیم باقی میگذاریم.»[39]

امام باقر(ع) در آثار انتخاب نام نیک بر فرزند فرمودند: «لقد احتظرت من الشیطان احتظارا شدیدا، ان الشیطان اذا اسمع منادیا ینادی یا محمد، یا علی ذاب کما یذوب الرصاص حتی اذا سمع منادیا ینادی اسم عدو من اعدائنا اهترو اختال؛ به راستی، خود را در حصار ضخیمی قرار دادی که از شیطان پوشیده است، شیطان هرگاه بشنود که کسی صدا میزند یا محمد یا علی! ذوب میشود، چنان که سرب ذوب میشود و هر گاه بشنود کسی نام یکی از دشمنان ما را میبرد شاد میشود و برخود میزند»[40]

٦. عقیقه

از مهم ترین آداب و سنت هایی که بر آن تأکید فراوان شده عقیقه برای فرزند است. معصومان(ع) در گفتار و رفتار بر آن تأکید فراوان فرمودند. تأکید بر عقیقه به حدی است که در برخی روایات واجب بیان شده است.

امام کاظم(ع) میفرماید: «العقیقة واجبة اذا ولد للرجل ولد؛ هنگامی که مردی صاحب فرزند میشود عقیقه بر او واجب است.»[41]

معصومان(ع) برای فرزندان خود عقیقه میکردند. امام صادق(ع) از پدران خود نقل میکند: «عق رسول الله عن الحسن و الحسین کبشا یوم سابعها… ؛ رسول خدا(ص) از طرف حسن و حسین(ع) دو تا قوچ در روز هفتم ولادتشان عقیقه کرد.»[42]

و چنین دعا کرد: «اللهم لحمها بلحمه و دمها بدمه و عظمها بعظمه و شعرها بشعره و جلدها بجلده؛ خدایا گوشت این حیوان را در برابر گوشت فرزندم، خون آن را در برابر خون او، استخوان او را در برابر استخوان او و موی آن را در برابر موی او و پوست او را در برابر پوست او میدهم.»[43]

عقیقه تشکر و قدردانی ویژه از این نعمت بزرگ و با ارزش خداوند است. عقیقه بهایی است در برابر سلامت جان کودک، تأثیر بذل مالی در راه خدا را بر روند حوادث و مقدرات پذیرفته است. همان گونه که اثر صدقه بر سلامت و حفظ جان انسان و آثار نذر در بهبود بیماریها مورد پذیرش قرار گرفته عقیقه نیز چنین ماهیتی دارد و از آثار آن میتوان به تأثیر در صحت و سلامت و حفظ جان کودک در برابر بیماریها و بلاهایی آسمانی و زمینی اشاره کرد.

٧. ختنه (بهداشت و سلامت)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به بهداشت تن و روان توجه خاصی داشتند و توصیه های فراوانی کردهاند که جسم و جان را از تمام آلودگی پاک نگه دارید۔ رهبران معصوم(ع) بهداشت و سلامت را ملازم هم میدانستند. آنان برای تضمین سلامتی فرزندان خویش و دیگران برنامه های بهداشتی را مراعات میکردند. یکی از برنامه های بهداشت

و سلامت، ختنه کردن فرزندان در روز هفتم تولدشان است. امام علی(ع) میفرماید: «اختنوا اولادکم یوم السابع لایمنعکم حر و برد فانه طهور للجسد و أن الارض لتضج الی الله تعالی من بول الاغلف؛ فرزنداتان را در روز هفتم ولادتشان ختنه کنید گرما و سرما شما را از این عمل باز ندارد چون ختنه پاک کننده جسم است، زمین از ادرار کسی که ختنه نشده نزد خدا شکایت میکند.»[44]

از موسیبن جعفر(ع) نقل شده که هنگام ولادت فرزندش امام رضا(ع) چنین فرمودند: «ان بنی هذا ولد مختونا طاهرا مطهرا لیس من الائمه احد یولد إلامختونا طاهرا مطهرا و لکنا سنمر علیه الموسی لاصابۀ السنۀ و اتباع الحنیفه؛ پسرم امام رضا(ع) پاک و پاکیزه و ختنه شده به دنیا آمده است و هیچ یک از ائمه متولد نشود مگر ختنه شده و پاک و پاکیزه، ولی ما برای مراعات سنت اسلام و پیروی دین حنیف تیغ [دلاکی] را به ختنه گاهش میکشیم»[45] در سیره حضرات معصومین(ع) این عمل در روز هفتم ولادت کودک انجام میشده یکی از دلایل انتخاب این روز آن است که ختنه در این روز موجب پاکیزگی بیشتر است و گوشت بهتر میروید.[46] این مطلب از نظر علمی هم پشتوانه دارد. از نظر علمی، زمینه های انعقاد خون در روز هفتم ولادت فراهم شده به حد نهایی خود میرسد و در نتیجه خونریزی کمتر خواهد بود.[47]

٨. تراشیدن سر کودک و صدقه دادن برای او

از دیگر آداب و سنتی که معصومان(ع) برای کودک انجام میدادند، تراشیدن سر نوزاد و صدقه دادن به وزن موی اوست. عاصم میگوید: «سمعت اباعبدالله(ع) یذکر عن ابیه أن رسول الله(ص) عق عن الحسن(ع) بکبش و عن الحسین(ع) بکبش و اعطی القابله شیئا و حلق رئوسهما یوم سابعهما و وزن شعرهما فتصدق بوزنه فضة؛ امام صادق(ع) از پدر خود نقل کرد که پیامبر(ص) برای امام حسن(ع) و حسین(ع) هر کدام یک قوچ عقیقه کرد و مقداری آن را به قابله داد و سر آنها را در روز هفتم ولادت تراشید و به وزن سر آنها نقره صدقه داد.»[48]

در سر این کار و این که چه آثار جسمی و روحی به آن مترتب است در برخی روایات فوایدی برای آن ذکر شده است نظیر؛ « پاک شدن کودک از مویی که در شکم مادر داشت»[49]

صدقه دادن نیز چنان که در روایات آمده، موجب رفع بلاهای بسیاری میشود. با این همه داوری قطعی نمیتوان کرد، اما در اصل این حکم و تأثیر اجمالی آن در تربیت جسمی و روحی فرزند، تردید نیست.

٩. تبریک نو رسیده و دعا

سیره عملی معصومان(ع) نشان میدهد که آنان قدم نورسیده را گرامی میداشتند و در اولین فرصت خدمت والدین نوزاد میرسیدند و پیوستن این عضو جدید و کوچک را در جمع خانواده مبارک باد میگفتند.

مطلب بسیار حائز اهمیت این است که معصومان(ع) به مبارک باد و اظهار شادمانی اکتفا نمیکردند بلکه نسبت به تعبیرهایی که در تبریک به کار میبردند بسیار حساس بودند که این پیامها حاوی چه مطالبی است. ابی برزة أسلمی میگوید: فرزند امام حسن(ع) متولد شد. قریش خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: «یهنئک الفارس»: «قدم سوارکار نورسیده مبارک». امام(ع) فرمودند: این چه سخنی است که میگویید!

(این طور نگوئید) بلکه بگویید: «شکرت الواهب و بورک لک فی الموهوب و بلغ الله به اشده و رزقک بره؛ خدای بخشنده را شکر، قدم این فرزندی که خدا بخشیده مبارک، و او را به رشد و کمال برساند و تو را از نیکی او بهره مند سازد.»[50]

اگر به رفتار امام حسن مجتبی(ع) دقت کنیم میبینیم اصل عمل مورد تأیید آن حضرت(ع) بوده اما تعابیر به کار رفته در این عمل را نمیپسندد، آن حضرت(ع) تعابیر مورد نظر را این گونه بیان میکند: نخست از بخشنده این نعمت خدا باید تشکر کرد. آنگاه این هدیه با ارزش را به پدر و مادر تبریک گفت و پس برای فرزند و پدر و مادر دعا کرد.

دعا برای سلامت و رستگاری کودک، در لحظه و مرحله ای از تربیت کودک مؤثر است بنابراین در تبریک ولادت به آن سفارش شده است. دعا برای نو رسیده صرف نظر از تأثیرات روحی و جسمی، تأثیرات روانی و تلقینی نیز دارد؛ چرا که دعا اساس کار تربیت است، استمداد از خدایی که فرزند و والدین و همه چیز از آن اوست، برای تربیت کودک از ضروریات است.

١٠. زدودن زمینه های تخلف

در امر تربیت فرزند همان طور که فراهم آوردن زمینه های مثبت برای تربیت ضروری است. حذف زمینه های منفی نیز ضروری است. طبیعت انسان به گونه ای است که هم گرایش به خیر دارد و هم استعداد گرایش به شررا دارد؛ زمینه هر طرف که بیشتر فراهم شود، به طور معمول گرایش بدان سو بیشتر خواهد شد. در این راه، اگرچه فراهم کردن زمینه انجام نیکی و نیکو شدن بخش مهم از فرایند تربیت را تشکیل میدهد اما غفلت از زمینه های انحراف ممکن است تربیت والدین یا مربیان را از بین ببرد و فرزندان را به بیراهه بکشاند.

به همین خاطر معصومان(ع) در سیره تربیتی خود به هر دو جنبه توجه داشتند. زمینه های مثبت برای تربیت را فراهم میکردند و در حذف زمینه ها و عوامل منفی نیز کوشا بودهاند.

ابوهریره نقل میکند: «إن النبی رأی علی بعض ازواجه سترا فیه صلیب فأمر به فقص و قال فیه قولا شدیدا؛ پیامبر(ص) یکی از همسران خود را دید که لباسی با نقش صلیب پوشیده است. حضرت درباره آن سخن تندی گفت و به همسر خود فرمود آن را از بین ببرد، همسر نیز آن را قیچی کرد.»[51] برخورد پیامبر(ص) به خاطر این بود که وجود صلیب در لباس، ممکن است زمینه انحراف فکری را فراهم سازد.

نتیجه

تربیت، امری حیاتی و سرنوشت ساز برای بشرمحسوب میشود و پایه و مایه هر گونه رشد، حرکت و پیشروی و تداوم آن است، تربیت دارای مبانی، اهداف، اصول و روشها است که در این میان اصول و روشها از اهمیت خاصی برخوردار است. روشها در حقیقت مکانیزمها و شیوههای ایجاد یا تغییر رفتار و خصوصیات متربیاند روشهای تربیتی اهل بیت(ع) برای فرزندانشان بیشتر معطوف به روشهای زمینه ساز است، زیرا این روشها کاربردیتر و آسانتر، مؤثرتر و کم هزینه تر میباشد، به همین جهت اهل بیت(ع) روشهای تربیتی خود را بر این اساس استوار نمودهاند.

در یک نگاه کلی روش زمینه سازی تربیت به دو مرحله قابل تقسیم میباشد:

١. روشهای زمینه ساز قبل از تولد

٢. روشهای زمینه ساز بعد از تولد

روشهای زمینه ساز قبل از تولد شامل، توجه و دقت در انتخاب همسر شایسته و تاثیر وراثت در تربیت و چگونگی آمیزش و حالات رفتارهای مناسب در هنگام انعقاد نطفه، تغذیه حلال مادر هنگام بارداری، میباشد. در روشهای زمینه ساز بعد از تولد نیز مواردی مانند چگونگی نگرش به فرزند و نحوه پوشش فرزند، اذان و اقامه گفتن در گوش فرزندان، نحوه کام برداشتن، تاثیر نامگذاری، تاثیر عقیقه، تبریک گفتن و دعا برای فرزندان و زدودن زمینه های تخلف و آثار محیطی بر تربیت و نیز آثار بهداشت جسم بر تربیت مانند حکمت ختنه کردن، تراشیدن موی سر، را میتوان نام برد.

منابع

١. نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، چاپ یازدهم، تهران، علمی و فرهنگی، ١٣٧٦.

٢. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، دار الصادر، بیروت ١٤٠٥ق.

٣. ابن شعبه حرانی، حسن بن علیبن حسین، تحف العقول، ترجمه آیت الله کمرهای، قم، اسلامیه، ١٣٦٩.

٤. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، بیروت ١٤٠٨ق.

٥. اربلی، ابوالحسن علیبن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، چاپ دوم، دارالاضواء، بیروت ١٤٠٨ ق.

٦. باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، چاپ هفدهم، تهران انتشارات مدرسه، 1385.

٧. پاک نژاد، سیدرضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرص، بنیاد فرهنگی پاک نژاد، چاپ دوم، تهران، ١٣٦٥.

٨. حر عاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، ترجمه و تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، اسلامیه، تهران ١٤٠٣ق.

٩. حسینی نسب، سیدداود، فرهنگ تعلیم و تربیت، انتشارات ابرار، تبریز١٣٧٥.

١٠. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، مؤسسه لغت نامه دهخدا (ذیل ماده روش)، تهران١٣٣٤.

١١. روان شناسی رنگ ها، خبرگزاری سلام {iritn. com}شنبه ٨ مرداد١٣٨٤.

١٢. ساروخانی، باقر، دائرة المعارف علوم اجتماعی، سازمان انتشارات کیهانی، چاپ اول، تهران١٣٧٠.

١٣. سیدابن طاووس کشف المحجۀ لثمرة المهجۀ، بوستان کتاب، چاپ دوم، قم ١٣٧٥ ش.

١٤. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، اسلامیه، چاپ دوم، تهران ١٣٩٥ ق.

١٥. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم ١٤٠٤ ق.

١٦. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، هجرت، قم ١٣٦٩.

١٧. طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، دارالحوراء بیروت، ١٤٠٨ق.

١٨. عبدوس، محمد تقی، اشتهاری، محمد محمدی، آموزههای اخلاقی، رفتاری امامانع

شیعه، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ پنجم، قم.

١٩. عزیزالله عطاردی، مسند الإمام الرضاع، آستان قدس (کنگره )، چاپ اول، مشهد ١٤٠٦ ق.

٢٠. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران١٣٦٥.

٢١. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، ١٤٠٤، ق.

٢٢. مظاهری، حسین، تربیت فرزند از نظر اسلام، انتشارات روحانی، قم ١٣٧٨.

٢٣. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، چاپ دوم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت ١٤٠٩ق.

پی نوشت ها

[1] علی اکبردهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا (ذیل ماده روش).

[2] همان.

[3] سیدداود حسینی نسب، فرهنگ تعلیم و تربیت، ص٤٩٧.

[4] باقر ساروخانی، دائرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، ص٤٤٦.

[5] همان، ص٤٤٦.

[6] خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج١، ص١٣٩.

[7] همان.

[8] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج٨، ص١٩.

[9] محمد بن الحسن حر عاملی، وسائل الشیع i، ج٢٠، ص٢٧٥.

[10] همان.

[11] رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص١١٩.

[12] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج٥، ص٣٤٧.

[13] شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج١، ص٣٥٢.

[14] همان، ج٢، ص٧٤٥.

[15] محمد تقی عبدوس، محمد محمدی اشتهاری، آموزههای اخلاقی، رفتاری امامان(ع) شیعه، ص٥٢٣.

[16] محمدبن علی شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج٣،ص ٥٥٢.

[17] رضی الدین ابی نصر الحسن بن فضل طبرسی،، مکارم الاخلاق، ص٢٥٩.

[18] همان، ص٢١١.

[19] همان.

[20] حسین مظاهری، تربیت فرزند از نظر اسلام، ص٦٨.

[21] همان.

[22] نهج البلاغه، نامه ٣١.

[23] نهج البلاغه، نامه ٣١.

[24] سیدابن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجة،ص ٢٢١.

[25] محمدباقرمجلسي، بحارالانوار، ج٤٣، ص٢٣٨.

[26] عزيز الله عطاردي، مسند الإمام الرضاع، ص١٣.

[27] روانشناسي‌ رنگ‌ ها، خبرگزاري سلام {iritn.com}شنبه ٨ مرداد١٣٨٤.

[28] محمد باقر مجلسی، ج٤٣، ص٢٤٠.

[29] محمدبن یعقوب کلینی، وسائل الشیعه، ج١٥، ص١٣٨.

[30] ابوالحسن علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج٢، ص١٤٨.

[31] محمد بن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج٢٠، ص١٣١، و ابن شبعه حرانی، تحف العقول، ترجمه آیت الله کمره ای، ص١٤.

[32] محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج١٠، ص٤١٦.

[33] محمدبن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج١٥، ص١٣٧، ش١.

[34] همان، ج١٥، ص١٣٨، ش٤.

[35] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج١٥، ص١٣٩، ش٤.

[36] همان، ج١٥، ص١٣٨، ص٢.

[37] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج١٠٤، ص١٣٠.

[38] همان، ج١٥٤، ص٩٨.

[39] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج٦، ص١٨، ش٦.

[40] همان، ج٦، ص٢٠، ش١٢.

[41] همان، ج٦، ص٢٤.

[42] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج١٠٤، ص١٢٢.

[43] محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج٦، ص٣٣، ش٦.

[44] محمدبن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج٢١، ص٤٢٤.

[45] محمد بن علی شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج٢،ص ٤٣٣.

[46] محمد یعقوب کلینی، کافی، ج١٦، ص١٦٤.

[47] سیدرضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرص، ج١٦، ص١٦٤.

[48] محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج٦، ص٣٣.

[49] همان، ج٦، ص١٧.

[50] همان، ج٦، ص١٧.

[51] میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج٣، ص٤٥٣، ش٣٩٧٢.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *