رسانهها به بخش جداییناپذیر زندگی ما تبدیل شدهاند و نقش پررنگی در شکلگیری نگرشها، احساسات و رفتارهای روزمره ایفا میکنند. با این حال، همین ابزار قدرتمند میتواند به تهدیدی جدی برای امنیت روانی افراد و جامعه بدل شود. امنیت روانی به معنای احساس آرامش، اعتماد و ثبات فکری در زندگی است و زمانی که این حس دچار اختلال شود، پیامدهایی همچون اضطراب، استرس و بیاعتمادی در سطح فردی و جمعی پدید میآید.
یکی از مهمترین عواملی که رسانهها از طریق آن به امنیت روانی آسیب میزنند، تمرکز بر اخبار منفی و اضطرابآور است. پوشش گسترده حوادث، جنگها، بیماریها و بحرانهای اقتصادی باعث میشود مخاطبان جهان را خطرناکتر از آنچه هست تصور کنند؛ پدیدهای که در روانشناسی به آن اثر جهان ترسناک گفته میشود. نمونه بارز این موضوع را در روزهای ابتدایی همهگیری کرونا مشاهده کردیم، زمانی که انتشار مداوم اخبار درباره آمار مرگومیر و شایعات مرتبط با بیماری، ترس و حتی حملات پانیک را در میان مردم افزایش داد.
از سوی دیگر، انتشار اطلاعات نادرست یا اخبار جعلی (Fake News) به شدت سلامت روان جامعه را تهدید میکند. در فضای مجازی، شایعات به سرعت گسترش مییابند و باعث سردرگمی، بیاعتمادی به نهادها و نگرانی عمومی میشوند. به عنوان مثال، شایعهپراکنی درباره واکسن کرونا سبب شد بسیاری از افراد در تزریق واکسن تردید کنند و حتی سلامت خود را به خطر بیندازند.
شبکههای اجتماعی بُعد دیگری از تهدید رسانهای را نمایان میکنند. این فضا با نمایش زندگیهای ظاهراً کامل و ایدئال، افراد را به مقایسه اجتماعی وادار میکند. چنین مقایسهای معمولاً منجر به کاهش اعتمادبهنفس، نارضایتی از زندگی و بروز افسردگی میشود. دیدن تصاویر زندگی لوکس یا ظاهر فیلترشده افراد در اینستاگرام، برای بسیاری از کاربران به احساس ناکافی بودن و سرخوردگی منجر شده است.
مصرف بیرویه رسانهها نیز نوعی اعتیاد روانی ایجاد میکند که پیامدهای متعددی مانند اختلال خواب، کاهش تمرکز، اضطراب و افسردگی به همراه دارد. الگوریتمهای پلتفرمها بهگونهای طراحی شدهاند که با نمایش محتوای تحریککننده، کاربران را برای مدت طولانیتری درگیر کنند، حتی اگر این موضوع به سلامت روان آنها آسیب بزند.
یکی دیگر از جنبههای خطرناک فعالیت رسانهها، القای کلیشهها و تقویت تبعیض است. بازنمایی ناعادلانه گروههای اجتماعی مانند زنان یا اقلیتها میتواند باعث احساس طردشدگی و بیارزشی شود. این مسئله بهویژه در نوجوانان که در مرحله شکلگیری هویت هستند، آسیبهای روانی عمیقی برجای میگذارد.
در مواقع بحران، مانند جنگ یا بلایای طبیعی، پوشش افراطی تصاویر دلخراش توسط رسانهها میتواند منجر به تروما ثانویه شود؛ حالتی که افراد تنها با دیدن مکرر این تصاویر، علائمی مشابه PTSD را تجربه میکنند. چنین رویکردی به جای اطلاعرسانی، استرس جمعی ایجاد میکند و امنیت روانی جامعه را تضعیف میسازد.
همچنین، برخی رسانهها از تکنیکهای روانشناختی برای دستکاری عواطف و تصمیمهای مردم بهره میبرند. تبلیغاتی که با ایجاد ترس یا اضطراب، مخاطبان را به خرید یک محصول یا پذیرش یک ایدئولوژی خاص ترغیب میکنند، نمونه بارز این شیوه هستند.
برای کاهش این آسیبها، چند راهکار مؤثر وجود دارد. پیش از هر چیز، باید مصرف آگاهانه رسانه را در زندگی روزمره تمرین کنیم؛ یعنی زمان استفاده از شبکههای اجتماعی را مدیریت کرده و منابع خبری معتبر را انتخاب نماییم. تفکر انتقادی نیز ضروری است؛ پیش از باور یا بازنشر هر خبر، صحت آن را بررسی کنیم و از بازنشر شایعات پرهیز نماییم. علاوه بر این، میتوان با فیلتر کردن محتوای استرسزا و دنبال کردن موضوعات مثبت، تأثیرات منفی رسانهها را کاهش داد. آموزش سواد رسانهای در مدارس و خانوادهها نیز به افراد کمک میکند پیامهای رسانهای را تحلیل کرده و فریب تبلیغات یا اخبار جعلی را نخورند. در نهایت، مراقبت از سلامت روان از طریق ورزش، مدیتیشن و در صورت نیاز، مشاوره با روانشناس، گامی مهم در برابر فشارهای روانی ناشی از رسانهها است.
رسانهها میتوانند هم منبعی برای آگاهی و پیشرفت باشند و هم عاملی برای اضطراب و بیثباتی روانی. آنچه اهمیت دارد، شیوه استفاده ما از این ابزار قدرتمند است. با انتخاب هوشمندانه، تفکر انتقادی و گسترش فرهنگ گفتوگوی سازنده، میتوانیم از مزایای رسانهها بهرهمند شویم و در عین حال، امنیت روانی فردی و اجتماعی را حفظ کنیم.
مهدی صفرزاده افروزی دبیر نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی مازندران
دیدگاهتان را بنویسید